آیا میدانستید ؟
بیشترین زمان نیاز به شناخت امام زمان (عجل الله فرجه)، لحظه جان دادن است؟
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
آیا میدانستید ؟
بیشترین زمان نیاز به شناخت امام زمان (عجل الله فرجه)، لحظه جان دادن است؟
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
**اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج**
**********
حکایت سیاست و کش شلوار
یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد!
خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه. یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره. یهو میبینه متور گازیه غیییییژ ازش جلو زد!
دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه. همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!! طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار.
خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا تو خدایی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟!
موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله... داداش... خدا پدرت رو بیامرزه واستادی... آخه... کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت!!
نتیجه اخلاقی:
اگه می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های قابل ملاحظه ای دارند ببینید کش شلوارشان به کجا گیر کرده؟!
منبع : گرافیک یاس (graphic.yas@)؛ کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
کلنا عباسُک یا زینب (سلام الله علیها)
**اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج**
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
استاد رائفی پور :
انسانها مانند دانههای تسبیح هستند که برای در کنار هم ماندن و وحدت بین آنها، نیاز به یک نخ تسبیح است. امام مانند یک نخ تسبیح مردم را در کنار هم جمع میکند و در جهان وحدت ایجاد میکند.
[برگرفته از کلاسهای مهدویت]
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
مثل یک نرگسِ سرما زده از بارشِ برف
سخت محتاج به گرمای پرو بال توام!
**اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج**
**********
و چه زیباست این «نگران نبودن» ها
و بی دغدغه «خندیدن» ها و «اشک ریختن» ها
و چه زیباست «فقط خدا را دیدن» ها
و بی دغدغه از «مبادا» ها
که...
مبادا «حرف زدن های پشت سر»
مبادا «از چشم ها افتادن ها»
آری!
نگران حرف مردم اگر نباشیم؛ سرنوشت مسیرش را عوض خواهد کرد...
از ویژگی های یاران مهدیست که «در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمی ترسند»
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@) ؛ حس آرامش (hessearamesh.ir)
تو بیایی همه ساعت ها، ثانیه ها / از همین روز، همین لحظه، همین دم عیدند
**اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج**
**********
ما مهربان نیستیم، ما مهرطلب هستیم.
ما جلوی آدمها تعریفشان را می کنیم ولی پشت سرشان همه جور حرف می زنیم!
ما وقتی به کسی می رسیم برای اینکه خودمان را خوب جلوه بدهیم همه چیز را تحمل می کنیم اما حاضر نمی شیم درد و رنجِ ایستادن پای حق خودمان و آنچه را که درست است بپذیریم!
برای همین دروغ می گوییم، تعارف می کنیم، سازش می کنیم، پنهان می کنیم و غرق در فریب و تزویر و تظاهر و تعارف می شویم، تا به همه بگوییم، خانمها آقایان من خوبم!
بیایید رویه زندگیمان را عوض کنیم.
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
عید آمد و من خانه تکانی کردم! / از دل همه را تکانده ام، الّا تو...
**اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج**
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
بیا ای اصلِ نوروز و بهار
**اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج**
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
**اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج**
**********
چه زود دیر می شود گاهی؛
انگار از این گفتن های "دفعه ى بعد" خبری نیست...
نه شانس دوباره ای و نه حتی وقت اضافه اى...
گاهى باید بین این دو یکی را برگزید:
"الان" یا "هرگز"
" آن روز که این نشانه ها صورت پذیرد (زمان ظهور)، درهاى توبه به روى آنان بسته می شود و ایمان آوردن افراد پذیرفته نخواهد شد " [سوره انعام، آیه ۱۵۸]
و یادمان باشد ظهور ناگهانیست...
فرصت ها را از دست ندهیم...
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
دعا کلید ظهور
**اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج**
**********
شرافت!
افراد مسلح به یک دهکده حمله آوردند. ابتدا مردان روستا را بازداشت و آنها را به محل دیگری منتقل کردند و سپس با حمله به خانهها، همه زنان را مورد تجاوز قرار دادند، به استثناء یک زن که با مقاومت توانست یکی از آنان را بکُشد و سر او را از تنش جدا کند.
افراد مسلح سپس از دهکده خارج شدند و به پناهگاههای خود رفتند. زنان نیز از خانههایشان بیرون آمدند و لباسهای پاره پاره خود را همراه با گریههای سوزناک به یکدیگر نشان میدادند، به جز آن زن که با در دست داشتن سر فرد متجاوز، به میان دیگر زنان آمد و با غرور و افتخار فریاد زد: تصور داشتید که اجازه میدهم کسی به من تجاوز کند، بدون آنکه بمیرم یا او را بکشم؟!
زنهای روستا به یکدیگر نگاه کردند و تصمیم گرفتند او را بکشند تا مبادا با شرافتش بر آنها برتری داشته باشد و هنگام بازگشت همسرانشان پرسیده شود چرا همانند او مقاومت نکردند. بنابراین با حملهای دست جمعی، او را از میان برداشتند.
آنان در واقع شرافت را کشتند تا خفت و ننگ زنده بماند.
واقعیت وجودی فاسدین در هر جامعهای نیز اینچنین است:
هر انسان شریفی را میکُشند، تخریب میکنند، به او دروغ میبندند، او را به بند میکشند و از دسترس مردم دور میکنند تا فسادشان آشکار نشود!
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)