در محرم دل هوایی میشود / با نگاهی کربلایی میشود
در محرم شیعیان زاری کنند / همره مهدی عزاداری کنند
**اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج**
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
در محرم دل هوایی میشود / با نگاهی کربلایی میشود
در محرم شیعیان زاری کنند / همره مهدی عزاداری کنند
**اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج**
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
{کلاس های مهدویت - شماره 83}
موضوع : انتظار و سبک زندگی منتظرانه
خلاصه مکتوب و پیاده سازی شده ی تدریس استاد کاظمی
( pdf / 362 KB )
منبع : واحد مهدویت موسسه مصاف ایرانیان (Mahdiaran@)
{توجیح المسائل کربلا - شماره 18}
خودمان را ارادتمند به امام حسین و عقلِ کل میدانیم و به بهانهی دلسوزی، به خود اجازه میدهیم حتی حادثهی کربلا و عملکرد امام حسین و یارانش را نقد کنیم. دقت نمیکنیم که حسین، خلیفةالله است و عملکردِ او مورد تایید خداست. توجیهمان اینست که با دیپلماسیِ مذاکره و تعامل، میشود جلوی وقوعِ حادثهای عظیم و از دست دادن نیروهای ارزشی را گرفت.
با همین توجیه میتوان حتی با دشمن هم نرمِش و مذاکره کرد و در مقابل هر سیاستی، با دشمنان، با منطقِ بِده بِستان عمل کرد؛ غافل از اینکه در مقابلِ دشمن، بُردِ دوسره وجود ندارد و اگر به دشمن، چراغِ سبز نشان بدهیم، فقط مسیر دشمنی را برای او هموارتر میکنیم.
اگر ما به جای حضرت عباس اماننامه میگرفتیم، ممکن بود با این توجیهات به راحتی خودمان را گول بزنیم و اماممان را تنها بگذاریم. وقتی به خود اجازه میدهیم با این توجیهات عملکردِ خدا محورِ امام حسین و یارانش را نقد کنیم، وقتی امام زمان بیاید، آیا تسلیم و همراهِ او خواهیم بود یا منتقد و مقابلِ او؟!
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
{توجیح المسائل کربلا - شماره 17}
چرا سپاهیانِ یزید با آنکه ادعای مسلمانی داشتند، نماز میخواندند، غسل شهادت میکردند و... اما در مقابل امام حسین علیه السلام ایستادند؟ توجیهِ آنها این بود که میخواستند به خدا نزدیکتر شوند. نیّتشان قربه الی الله بود!
نداشتنِ بصیرت، مثلِ نداشتنِ چشم است؛ ممکن است راه را اشتباه بروی و از آن بدتر ممکن است راهِ اشتباه را درست بدانی و حتی از آن دفاع کنی، که میشود همان دفاعِ کورکورانه.
برای رسیدن به خدا، باید از راهِ خدا عبور کرد و امام، همان راهِ درستی است که سرانجامش خداست؛ و این راه وابسته به زمان است. انسان موظف است در هر زمان، راه و امامِ زمانِ خودش را کامل بشناسد، چون میخواهد عمری در آن راه و با این راهنما باشد.
این روایت را که شنیدهای: «مَن مَاتَ وَ لَم یعرِف إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلیة» هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است. آری! ندانستن، توجیهِ خوبی برای اشتباه نیست، چون آدمِ بصیر، هر روز اطلاعاتِ خودش را بروز رسانی میکند.
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
{توجیح المسائل کربلا - شماره 16}
در کربلا برخی حاضر نشدند از خودشان برای امام زمانشان مایه بگذارند و زندگی و وجود خود را خرجِ امام حسین علیه السلام کنند. حتی وقتی امام حسین برای دعوتِ آنها پیک فرستاد تا آنها را به قیمتِ بهشت و سعادتِ حقیقی برای خود بخرد، آنها اسب و شمشیرشان را تقدیم حضرت کردند. نفهمیدند که امام، یار میخواهد نه مال و اگر شمشیر و اسبی هم در راهِ یاری او خرج میشود، مالی است همراه با خودِ یار.
حواسمان باشد اگر در زُمرهی یاران و یاوران امام زمانمان نباشیم و خودمان را برای او خرج نکنیم، تأسف و اشکِ پشیمانی بعد از آن سودی نخواهد داشت؛ همانگونه که برای عبیدالله بن حُر جعفی نداشت.
کربلا به ما آموخت تنها کمک به امام زمان کافی نیست، بلکه باید تمامِ زندگی را وقفِ امام کرد و تمامِ عمر در رکاب او بود. پس به بهانهی اینکه به او کمک کردی، خودت را کنار نکش!
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
{توجیح المسائل کربلا - شماره 15}
گاهی دشمنِ ما یک شخص یا گروه است اما گاهی با یک دنیا مواجه هستیم. میدانی یکی از عظمتهای کربلا در چه بود؟ در این که امام حسین در مقابلِ فشار و سنگینی یک دنیای متعرض و مدعی، احساس تردید نکرد.
در مدینه صحابهی زیادی بودند، همان کسانی که در قضیه حره و تهاجم مسلم بن عقبه ایستادند و مبارزه کردند. پس افراد ترسو و بیغیرتی نبودند؛ شمشیر زن و شجاع بودند، اما آنها هم در یاری امام حسین دچار تردید شدند.
شجاعتِ ورود به میدان جنگ، یک مسئله است و شجاعتِ مواجه شدن با یک دنیا، مسئلهای دیگر. دشمنِ مهدی زهرا نیز یک گروه و یک جبهه نیست. تمام دنیای کفر و ظلم دشمن اوست؛ لشکریان و یاران مهدی باید مانند خود او، شجاعت مواجهه با یک دنیا را داشته باشند. مدعیانِ یاوری حضرت باید ببینند برای این مواجهه آمادهاند یا تردید خواهند کرد؟
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
{توجیح المسائل کربلا - شماره 14}
مردمی که سالها طعمِ تلخِ تبعیض و ستم را چشیدهاند، همواره منتظرِ آمدنِ یک منجی (امام)، برای از بین بردنِ ظلم هستند. همانند مردمِ کوفه که از ظلمِ معاویه به تنگ آمدند و سِیلی از نامه به سوی مکه روانه کردند و از امام زمانشان خواستند تا بیاید و اوضاعِ پریشانِ آنها را سامان دهد. اما دلبستگی به دنیا و ترس، مانعِ آنها در یاریِ امام زمانشان شد. دلهایشان مایل به امام بود، اما شمشیرهایشان مقابل او! دعوت کردند اما...
درست است که اکنون هم ظلم و ستم و فساد همه را به سوی انتظار امام زمان، منجی عالم سوق میدهد و ذکر "اللهم عجل لولیک الفرج" را بر لبها جاری میکند، اما حواسمان باشد که دیوارِ توجیه همچنان بلند است. در امتحانها مشخص میشود که آیا در عمل هم به آنچه که به زبان گفتهایم، پایبندیم یا مانند کوفیان، زمانی که باید در صحنه باشیم، توجیه میآوریم که اگر به کمک امام زمانم بروم، تکلیفِ خانواده و حرفِ مردم و فشارهای اقتصادی و... چه میشود؟
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
{توجیح المسائل کربلا - شماره 13}
گاهی ما در زندگی، در تعیینِ اولویتها اشتباه میکنیم. در حالیکه اولویتها، مسیر زندگی انسان را مشخص میکنند. بعضی چیزها (مثل یاریِ امام) را اگر از دست بدهی، دیگر با هیچ کارِ خیری نمیتوانی آن را جبران کنی. بهانه طِرماح، بردنِ آذوقه و امکانات برای خانوادهاش بود. قرار شد برود و زود بازگردد، اما پس از شهادتِ امام حسین رسید.
یا مثلاً بعضی از کسانی که میتوانند برای تعجیل در ظهور کاری بکنند، میگویند اول کارهای خودم را انجام دهم، اول به زندگی خود و خانوادهام سر و سامان بدهم و... بعد برای ظهور تلاش میکنم. در صورتی که اولویتِ کارهای ما، باید کار برایِ امام و تعجیل در ظهور باشد. بیش از هزار سال است که امام به غیبت رفته است. مگر ما کاری مهمتر از این که ظهورِ امام را نزدیک کنیم، داریم؟!
وقتی اولویتَت در زندگی، امام زمان باشد، میتوانی با تغییرِ نیّتها به همهی کارهایت رنگِ امام زمان بدهی. مثلاً اگر معلمی، نیّت کن همهی امورِ زندگیات برای امام باشد، حتی خواب و غذایت. مثلاً چنین نیتی: من میخوابم یا غذا میخورم تا انرژی داشته باشم، که بتوانم در کلاس، برای بچه شیعههای امام زمان، بهتر کار کنم.
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
{کلاس های مهدویت - شماره 82}
موضوع : مهدویت و فرقههای انحرافی
خلاصه مکتوب و پیاده سازی شده ی تدریس استاد حاجی زاده
( pdf / 335 KB )
منبع : واحد مهدویت موسسه مصاف ایرانیان (Mahdiaran@)
{توجیح المسائل کربلا - شماره 12}
بعضی در کربلا به خاطرِ نقصِ عضو، ناتوانی را بهانه کرده و امام را تنها گذاشتند. اما مسلم بن کثیر اعرج، با پای معلول و عبدالله بن عفیف ازدیِ نابینا، از یادگاران جنگ صفین بودند که در کربلا، حسینی شدند.
حتی اگر بخشی از جسمِ کسی مشکل دارد، آیا نمیتواند با بخشِ سالم بدنش کاری هرچند کوچک، برای امام زمان بکند؟ مهم نیست که چه نقایصی داری، مهم این است از آنچه که داری، چگونه استفاده میکنی. مثلاً فرد معلولی که در مسابقاتِ پارالمپیک شرکت میکند، میتواند نام مهدی را صدا بزند یا روی لباسش به انگلیسی بنویسد: مهدی کیست؟ و اینگونه نامِ امام را در بین مخاطبانِ خود زنده کند.
شاید توانِ ما به اندازهی روشن کردنِ یک شمع باشد، اما میتوانیم شمعی باشیم که هزاران شمعِ خاموش را روشن میکند.
درد اینجاست که گاهی معلولیت به خاطر نقص در جسم نیست، بلکه به خاطرِ نقص در روح است. بهانه برای نبودن و تلاش نکردن زیاد است، ولی ماندن و کار کردن بهانه نمیخواهد؛ عشق به حضرت میخواهد و اراده. کار برای امام زمان ارتباطی به سلامتِ جسم ندارد؛ قلبی لبریز از ایمان و روحی قدرتمند میخواهد.
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)