اینجا حواس همه پرت است؛ یکی مشغول کار و دیگری سرگرمِ یار. یکی از درد می‌نالد و یکی از غم نان. غمگین و خوشحال فرقی نمی‌کند.

همه برای فراموش‌کردنت بهانه‌ای داریم.

در شهر خبری از تو نیست. فوق‌فوقش نامت را بر مسجدی، مدرسه‌ای یا خیابانی گذاشته‌ایم.

ما هم که ادعا می‌کنیم به یادت هستیم، نمی‌گویم همه، اما بیشترمان فقط حرف می‌زنیم. اول از همه خودم!

که خیال می‌کنم کاره‌ای هستم، اما حال و روزم از همه بدتر است.

تنها حواس‌جَمعمان تویی که هیچ‌کداممان را یادت نمی‌رود. هوای تک‌تکمان را داری.

حتی ما بی‌وفاهای فراموش‌کار!

 

317y

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)