غروب جمعه حال زمین و زمان دگرگون است
سالهاست که آسمان نای نفس کشیدن ندارد. زمین در تب میسوزد. دریا از درد به خود میپیچد. جنگل بیتابانه سرفه میکند و آواز پرندگان در سینههایشان حبس شده است.
سالهاست حتی انسان مغرور و پُرادعا هم از این همه سردرگمی، خسته شده است. انگار تمام کائنات برای رهایی از اسارتِ غیبت طولانی منجی، بیتابی میکنند.
غروب جمعه حال زمین و زمان دگرگون است. غروب جمعه که میشود، زخم کهنه انتظار سر باز میکند و عالم یکصدا فریاد میزند: «درمانِ درد بی درمان بی سروسامانی، یوسف زهرا! کجایی؟»
**اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج**
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)