{غرب و مهدویت - شماره 25}
این نکته در فطرت همه ما وجود دارد: «پیش به سوی وضعیت بهتر» اگر کسی به وضعیتی که دارد قانع باشد، یعنی مخالف فطرتش عمل کرده. (بهترین و عالی ترین وضعیت شیعه، زندگی در حضور ولی معصوم است) حالا اگر کسی پیدا شود که این ویژگی فطرت را فقط در قالب دنیا ببیند (بیخیال دین و ایمان باشد) حتی ممکن است دست به ترور شخصی که از قضا برایش سود هم دارد، بزند!!
ناصرالدین شاه در آستانه پنجاهمین سال سلطنت خود ترور شد؛ درست زمانی که برای درآوردن خرج عیاشی های خودش، کشور را در دامان استعمار انداخته بود. اما از دید حزب شیطان، دوره طولانی سلطنت او، باعث استقرار بیش از حدش بر اریکه قدرت شده بود که امکانِ مدیریتِ هر گونه تحول در جامعه را از صحنه گردانان اصلی گرفته بود؛ پس ترور او میتوانست زمینه را برای مقابله با علما فراهم کند. (دو پیام قبلی را حتما مطالعه کنید.)
با قتل شاه، فرزندش مظفرالدین میرزا با جسمی بیمار و روحیه ای رفاه طلب و خوشگذران بر تخت نشست. در بررسی جایگاه این ترور در وقوع حوادث بعدی، نکته قابل تأمل این است که در طول تاریخ، معمولاً حزب شیطان، برون رفت از یک وضعیت پیچیده و ورود به شرایط جدید را با یک ترور همراه میکند.
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)