{کلاس های مهدویت - شماره 132}
موضوع: مهدویت و آخرالزمان
خلاصه مکتوب و پیاده سازی شده ی سخنرانی استاد رائفی پور
( pdf / 532 KB )
منبع : واحد مهدویت موسسه مصاف ایرانیان (Mahdiaran@)
{کلاس های مهدویت - شماره 132}
موضوع: مهدویت و آخرالزمان
خلاصه مکتوب و پیاده سازی شده ی سخنرانی استاد رائفی پور
( pdf / 532 KB )
منبع : واحد مهدویت موسسه مصاف ایرانیان (Mahdiaran@)
در مجموعه سخنان امیرالمومنین در کتاب نهجالبلاغه، خطبههایی از امام دربارهٔ مردم آن دوران میبینیم که بیشتر نکوهش این مردم است تا آنجا که امام، آنها را نفرین کرده و میفرمایند: «خدایا! اینان از من خستهاند و من از آنان خسته، آنان از من به ستوهاند و من از آنان دلشکسته، پس بهتر از آنان را مونس من دار و بدتر از مرا بر آنان بگمار»*۱
زمان زیادی طول نکشید و این نفرین امام با ضربت خوردن ایشان در سحر ۱۹ ماه رمضان، دامن مردم را گرفت. یا بهتر بگوییم، این نفرین، دامن تمام مردم طول تاریخ را گرفت. هرچند خداوند به اندازهٔ ده امام دیگر هم به این امت فرصت داد اما باز هم مردم قدردان این نعمت الهی، یعنی ولایت ائمه نبودند.
خداوند یازده امام را برای مردم فرستاد، اما این مردم بودند که قدر آنها را ندانستند و خدا هم با غیبت امام مهدی به مردم فهماند که تنها زمانی آخرین ذخیرهٔ الهی در میان مردم حاضر میشود که ثابت کرده باشند قدر او را خواهند دانست.
قطعاً این شبها یکی از بهترین فرصتهاست برای خواستن بهترین نعمت الهی. شب قدر یعنی شب قدردانی از بزرگترین نعمت خداوند به بشر، یعنی شب قدردانی از امامت امام مهدی و یعنی این که بفهمیم برای درک واقعی شب قدر باید قدردان صاحب آن شب بود. و مطمئناً داشتن خواستهای جز امام مهدی و ثابتقدمی در راه او چیزی جز خسران نیست. خواستهای که برایمان هم دنیا دارد و هم آخرت و نخواستنش یعنی خسر الدنیا و الآخرة.
[۱- نهجالبلاغه، خطبهٔ ۲۵]
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)
چرا اینطوری شد؟ چی شد که بشر به اینجا رسید؟ همهچیز که ظاهراً داشت خوب پیش میرفت؛ هر روز یه کشف جدید و یه اختراع تازه... کُرهٔ ماه که هیچ، داشتیم منظومههای دیگه رو هم فتح میکردیم. پس چرا هیچی سرِ جای خودش نیست؟
همهجا خبر از جنگ و خونریزی و بدبختیه؛ یه جا گرونی بیداد میکنه، یه جا بمبگذاری میشه، یه طرف خبر از تیراندازی و قتل عامِ یه عده بیگناهه و یه طرف هم ویروس و مریضی و مرگ و میر…
میدونی، ماجرا از اونجایی شروع شد که ما آدما یادمون رفت که از کجا اومدیم، به کجا میریم و اصلاً برای چی زندهایم. یادمون رفت اونی که این دنیا رو ساخته، دفترچهٔ راهنماش رو هم برامون فرستاده. نفهمیدیم دنیا یه متخصصِ کاربلد داره که میتونه همهچی رو درست کنه. از وقتی به خودمون مغرور شدیم، همهچی بههم ریخت. اما هنوز هم میشه دنیا رو نجات داد. کار رو باید به دست کاردان سپرد؛ به همونی که با اومدنش دنیا سر و سامون میگیره…
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)