{از تولد تا امروز - شماره 1}
کلاس رو مثل همیشه با درخواست فرستادن صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان تموم کردم. تو چهره شاگردام دقیق شدم. امروز هم خیلیها با یک لبخند شاید از روی تمسخر و خیلیها با بیمیلی از روی شک و تردید صلوات فرستادن. دیگه مطمئن شدم که یه جای کار ایراد داره. شاگردهام بچههای خوبی بودن اما انگار شناخت کافی از امام زمان نداشتن.
مصمم شدم پیشنهادی که از مدتها پیش توی ذهنم بود رو باهاشون درمیون بذارم.
- بچهها حالا که درسمون جلوتر از بخشنامهست، نظرتون چیه جلسه آینده، جلسه پرسش و پاسخ در مورد امام زمان باشه؟
اشتیاق رو توی چشم اکثریت دیدم.
علی گفت: «یعنی دقیقاً چیکار کنیم؟»
- امام زمان رو بهتر بشناسیم. میدونید اگه کسی امام زمانش رو نشناسه و در این حال بمیره به مرگ جاهلیت مثل اعراب بتپرست حجاز مرده؟
دلم آتیش گرفت وقتی از چهرههاشون فهمیدم این بچه ها توی سن ۱۷ - ۱۸ سالگی هنوز خیلی چیزهای ضروری دین رو نمیدونن.
_خب نگفتید موافقید یا نه؟
جواب اکثریت مثبت بود. برای همین قرار بر این شد که من نیمه اول کلاس رو به مسائل مربوط به ولادت امام زمان و شرایط جامعه حضرت اختصاص بدم و بقیه کلاس به سؤالات و شبهات بچهها جواب بدم.
قصد داریم تا در سلسه پیامهای «از تولد تا امروز» با داستان این معلم و شاگردانش همراه بشیم تا کمی بیشتر از امام زمان و زندگی ایشان بدونیم. لطفاً با ما همراه باشید.
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)