خواصّ منفی
«بُرِش اوّل»
قبیلهٔ مَذحج منتظر بودند. قرار بود کسی خبری از احوال هانی بیاورد.
- «حال هانی خوب است. آرام باشید! به دنبال زندگی خود بروید که او نزد امیر مورد احترام است...»
«بُرِش دوّم»
ای مسلمانها این چه وضعی است؟ پس قوم من چه شدند؟ چرا برای نجات من نیامدند؟
شُرَیح قاضی گفت: «میخواستم بروم و از احوال هانی به مردم بگویم اما افسوس که جاسوس عبیدالله آنجا ایستاده بود و جرأت نکردم...»
اگر این اتفاق جور دیگری پیش میرفت و اگر شُرَیح قاضی واقعیت را به قبیلهٔ هانی میگفت، ممکن بود آنها برای نجات هانی به دارالاماره حمله کنند و عبیدالله را بکشند. در این صورت قطعاً اتفاقات بعدی نیز به نحو دیگری رقم میخورد.
بیایید خودمان را در چنین موقعیتی تصور کنیم! آیا اگر ما در چنین شرایطی بودیم، حاضر میشدیم از دنیا و زرقوبرق آن بگذریم و جان خود را به خطر بیندازیم؟
تاریخ کم از این قبیل خواصّ منفی به خودش ندیده است. مهم این است که ما کجای تاریخ ایستادهایم؟!
آیا میتوانیم دنیا و آرزوها و اهداف کوچک و بزرگمان را در راه دفاع و حمایت از اماممان رها کنیم؟ آیا آمادگی انجام چنین کاری را داریم؟
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)