۱۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وظیفه عزاداران حسینی» ثبت شده است

زندگی طلایی با چند دقیقه

{توجیح المسائل کربلا - شماره 22}

 

بعضی در کربلا با توجیهاتی مانند اینکه: من وقت ندارم؛ کارهایِ عقب افتاده دارم و اگر با تو بیایم، وقت نمی‌کنم به آنها برسم و... امام حسین علیه السلام را تنها گذاشتند.

امروز هم بعضی با این توجیه که زمان کافی ندارند، کاری برای امام زمان نمی‌کنند. انگار امام حتی جزء انتخابهایشان هم نیست که بخواهند برایش زمان صرف کنند. در واقع ما در زمان‌های بسیاری به فکرِ برنامه‌ریزی برای کم نیاوردنِ زمان هستیم، اما به فکرِ صاحبِ زمان نیستیم.

نه اشتباه نکن! قرار نیست که زندگیت را تعطیل کنی و کارهایت را به دیگران بسپاری؛ همین که از ۱۴۴۰ دقیقه‌یِ یک روز، دقایقی را برای امامت وقت بگذاری، کافی ست. شاید به نظر کم باشد، اما مهم همیشگی بودن است.

حتماً شنیده‌اید که وقت طلاست. ما می‌توانیم با همین دقایقِ کم، تمام زندگی‌مان را طلایی کنیم.

 

22ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • سه شنبه ۲۵ شهریور ۹۹

این عزت نیست؛ خودت را ذلیل نکن!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 21}

 

مگر می‌شود عزت را که در دستِ خدا و پیامبر و مومنان است، در جای دیگری پیدا کرد؟ در کربلا عده‌ای گفتند: آری (می‌شود) و این توجیهشان شد تا هر وقت نفسِ لوامه به سراغشان آمد، بگویند می‌خواهیم با پول و مقام عزیز شویم؛ مگر بد است؟ ان شاءالله بعداً جبران می‌کنیم.

مگر می‌شود عزتی را که خدا به امام حسین علیه السلام داده است، در دربارِ یزید و ابن زیادها پیدا کرد؟ تاریخ ثابت کرد که حکومتِ ری، هیچ کس را عزیز نکرده است. پس چرا عده‌ای به دنبال خدمت به شرق و غرب هستند تا شاید عزیز شوند؟

نیازی به درنظر گرفتنِ دین هم نیست، تاریخ خوان بودن کافیست؛ اگر تاریخ خوانده بودیم، امروز جای عزت و ذلت را گم نمی‌کردیم که در جایی جز درِ خانه‌ی خدا و اهل بیت و صالحان دنبال آن بگردیم.

اگر حواسمان را جمع نکنیم و از کربلا درس نگیریم، ندانسته کارِ منافقین را انجام می‌دهیم و به جای خدمت به مولایمان که اصلِ عزتمندی است، باز هم حسینِ زمان را فراموش می‌کنیم و به کارهای باطلی که ما را از امام دور می‌کند، می‌پردازیم.

 

21ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • دوشنبه ۲۴ شهریور ۹۹

پیراهنِ عثمان‌مداران

{توجیح المسائل کربلا - شماره 20}

 

حتماً این جملات را شنیده‌ یا حتی به کار بُرده‌اید: ما را چه به سیاست؟ یا سیاست پدر و مادر ندارد، ولش کن، راحت زندگیت را بکن. آیا این جملات توجیه خوبی برای کوتاهی کردن است؟!

برخلاف تصورِ عده‌ای، سیاست بسیار هم مهم است. مهم است چون کربلا مهم بود. سیاستمدارانی که به جدایی دین از سیاست اعتقاد دارند، ‌‌در واقع دین را بی‌خطر می‌خواهند. آنان با سوءاستفاده از ناآگاهی مردم، بیشترین سود را می‌برند. اگر مردم در عرصه‌ی سیاست، ناآگاه و بی‌تجربه باشند، به راحتی با شُبهاتِ سیاسی، فریب می‌خورند و به قاتلان یا دشمنانِ امام تبدیل می‌شوند. مانندِ کسانی که تنها به خاطرِ یک شبهه‌ی‌ سیاسی (ماجرای قتل عثمان) در سپاهِ یزید بودند. از طرف دیگر، زهیر بن قین که عثمانی مسلک بود، با رفع این شبهه، به جمع یارانِ امام پیوست.

یک مثال امروزی: گاهی عده‌ای با اینکه دیندار هستند، تنها به خاطر جهلِ سیاسی، به نفعِ دشمن کار می‌کنند؛ مانند افرادی که در ملأ عام قمه‌زنی می‌کنند. آنها با این کار، در واقع خوراک رسانه‌ای دشمن را تامین می‌کنند و دشمن از این کار آنها برای بد جلوه دادنِ شیعیان استفاده می‌کند.

می‌توان با معرفیِ دین، همراه با آگاهی و سواد سیاسی، مردم را از خطرِ بازی‌ها و شُبهات سیاسی نجات داد. باید مراقب باشیم؛ امروز حتی کسانی هستند که مردم را با شُبهه سیاسی، در مقابل امام زمان قرار می‌دهند.

 

20ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • يكشنبه ۲۳ شهریور ۹۹

اسبَت را کجا پنهان کردی؟

{توجیح المسائل کربلا - شماره 19}

 

تا اینجای کار که همه چیز خوب پیش رفته است؛ هم از کسی که دوستش دارم دفاع کردم و هم خطری مرا تهدید نمی‌کند؛ حتی اگر خطری هم در کار باشد، راهِ فرار را می‌دانم. «ضحاک بن عبدالله مشرقی» از کسانی بود که در واقعه‌ی عاشورا حضور داشت اما... او حضور و حمایتی موقت و مشروط به امام حسین پیشنهاد داده و برای فرار، اسبش را در میان خیمه‌ها پنهان کرده بود. گویا از همان اول، قصد ماندن نداشت.

مبادا ما هم برای پایِ کار امام زمان بودن، شرط و شروط بگذاریم! شرط‌هایی مانند: تا وقتی که خانواده، جان یا مال و آبرویم به خطر نیفتند؛ تا وقتی که احساس کنم مفید هستم و یا تا وقتی که تعدادمان کم نشود و... . اینها شاید توجیهاتِ خوبی باشند، اما کربلا هم پُر از توجیهاتِ قابل ملاحظه بود که نتیجه‌اش زیانکار شدنِ توجیه کنندگان شد.

برای پای کارِ امام بودن و ماندن، باید امام زمان، از همه‌ی علایقَت عزیزتر باشد؛ سخت است، اما عاشقی سختی را لذت بخش می‌کند؛ همانطور که تیر خوردن، باعث لبخندِ سعید بن عبدالله شد و مرگ برای قاسم بن الحسن همچون عسل شیرین بود.

 

19ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • شنبه ۲۲ شهریور ۹۹

نقدِ معصوم با چاشنیِ دلسوزی!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 18}

 

خودمان را ارادتمند به امام حسین و عقلِ کل می‌دانیم و به بهانه‌ی دلسوزی، به خود اجازه می‌دهیم حتی حادثه‌ی کربلا و عملکرد امام حسین و یارانش را نقد کنیم. دقت نمی‌کنیم که حسین، خلیفة‌الله است و عملکردِ او مورد تایید خداست. توجیه‌مان اینست که با دیپلماسیِ مذاکره و تعامل، می‌شود جلوی وقوعِ حادثه‌ای عظیم و از دست دادن نیروهای ارزشی را گرفت.

با همین توجیه می‌توان حتی با دشمن هم نرمِش و مذاکره کرد و در مقابل هر سیاستی، با دشمنان، با منطقِ بِده بِستان عمل کرد؛ غافل از اینکه در مقابلِ دشمن، بُردِ دوسره وجود ندارد و اگر به دشمن، چراغِ سبز نشان بدهیم، فقط مسیر دشمنی را برای او هموارتر می‌کنیم.

اگر ما به جای حضرت عباس امان‌نامه می‌گرفتیم، ممکن بود با این توجیهات به راحتی خودمان را گول بزنیم و اماممان را تنها بگذاریم. وقتی به خود اجازه می‌دهیم با این توجیهات عملکردِ خدا محورِ امام حسین و یارانش را نقد کنیم، وقتی امام زمان بیاید، آیا تسلیم و همراهِ او خواهیم بود یا منتقد و مقابلِ او؟!

 

18ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • پنجشنبه ۲۰ شهریور ۹۹

برایت گِران تمام می‌شود!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 17}

 

چرا سپاهیانِ یزید با آنکه ادعای مسلمانی داشتند، نماز می‌خواندند، غسل شهادت می‌کردند و... اما در مقابل امام حسین علیه السلام ایستادند؟ توجیهِ آنها این بود که می‌خواستند به خدا نزدیک‌تر شوند. نیّت‌شان قربه الی الله بود!

نداشتنِ بصیرت، مثلِ نداشتنِ چشم است؛ ممکن است راه را اشتباه بروی و از آن بدتر ممکن است راهِ اشتباه را درست بدانی و حتی از آن دفاع کنی، که می‌شود همان دفاعِ کور‌کورانه.

برای رسیدن به خدا، باید از راهِ خدا عبور کرد و امام، همان راهِ درستی است که سرانجامش خداست؛ و این راه وابسته به زمان است. انسان موظف است در هر زمان، راه و امامِ زمانِ خودش را کامل بشناسد، چون می‌خواهد عمری در آن راه و با این راهنما باشد.

این روایت را که شنیده‌ای: «مَن مَاتَ وَ لَم یعرِف إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلیة» هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است. آری! ندانستن، توجیهِ خوبی برای اشتباه نیست، چون آدمِ بصیر، هر روز اطلاعاتِ خودش را بروز رسانی می‌کند.

 

17ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • سه شنبه ۱۸ شهریور ۹۹

هیچ وقت به امام زمانت کمک نکن!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 16}

 

در کربلا برخی حاضر نشدند از خودشان برای امام زمانشان مایه بگذارند و زندگی و وجود خود را خرجِ امام حسین علیه السلام کنند. حتی وقتی امام حسین برای دعوتِ آنها پیک فرستاد تا آنها را به قیمتِ بهشت و سعادتِ حقیقی برای خود بخرد، آنها اسب و شمشیرشان را تقدیم حضرت کردند. نفهمیدند که امام، یار می‌خواهد نه مال و اگر شمشیر و اسبی هم در راهِ یاری او خرج می‌شود، مالی است همراه با خودِ یار.

حواسمان باشد اگر در زُمره‌ی یاران و یاوران امام زمانمان نباشیم و خودمان را برای او خرج نکنیم، تأسف و اشکِ پشیمانی بعد از آن سودی نخواهد داشت؛ همانگونه که برای عبیدالله بن حُر جعفی نداشت.

کربلا به ما آموخت تنها کمک به امام زمان کافی نیست، بلکه باید تمامِ زندگی‌ را وقفِ امام کرد و تمامِ عمر در رکاب او بود. پس به بهانه‌ی اینکه به او کمک کردی، خودت را کنار نکش!

 

16ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • دوشنبه ۱۷ شهریور ۹۹

تردید، روی آتشِ شجاعت آب می‌ریزد!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 15}

 

گاهی دشمنِ ما یک شخص یا گروه است اما گاهی با یک دنیا مواجه هستیم. می‌دانی یکی از عظمت‌های کربلا در چه بود؟ در این که امام حسین در مقابلِ فشار و سنگینی یک دنیای متعرض و مدعی، احساس تردید نکرد.

در مدینه صحابه‌ی زیادی بودند، همان کسانی که در قضیه حره و تهاجم مسلم بن عقبه ایستادند و مبارزه کردند. پس افراد ترسو و بی‌غیرتی نبودند؛ شمشیر‌ زن و شجاع بودند، اما آنها هم در یاری امام حسین دچار تردید شدند.

شجاعتِ ورود به میدان جنگ، یک مسئله است و شجاعتِ مواجه شدن با یک دنیا، مسئله‌ای دیگر. دشمنِ مهدی زهرا نیز یک گروه و یک جبهه نیست. تمام دنیای کفر و ظلم دشمن اوست؛ لشکریان و یاران مهدی باید مانند خود او، شجاعت مواجهه با یک دنیا را داشته باشند. مدعیانِ یاوری حضرت باید ببینند برای این مواجهه آماده‌اند یا تردید خواهند کرد؟

 

15ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • يكشنبه ۱۶ شهریور ۹۹

شباهت دارد، اما نباید تکرار شود.

{توجیح المسائل کربلا - شماره 14}

 

مردمی که سالها طعمِ تلخِ تبعیض و ستم را چشیده‌اند، همواره منتظرِ آمدنِ یک منجی (امام)، برای از بین بردنِ ظلم هستند. همانند مردمِ کوفه که از ظلمِ معاویه به تنگ آمدند و سِیلی از نامه به سوی مکه روانه کردند و از امام زمانشان خواستند تا بیاید و اوضاعِ پریشانِ آنها را سامان دهد. اما دل‌بستگی به دنیا و ترس، مانعِ آنها در یاریِ امام زمانشان شد. دلهایشان مایل به امام بود، اما شمشیرهایشان مقابل او! دعوت کردند اما...

درست است که اکنون هم ظلم و ستم و فساد همه را به سوی انتظار امام زمان، منجی عالم سوق می‌دهد و ذکر "اللهم عجل لولیک الفرج" را بر لبها جاری می‌کند، اما حواسمان باشد که دیوارِ توجیه همچنان بلند است. در امتحان‌ها مشخص می‌شود که آیا در عمل هم به آنچه که به زبان گفته‌ایم، پایبندیم یا مانند کوفیان، زمانی که باید در صحنه باشیم، توجیه می‌آوریم که اگر به کمک امام زمانم بروم، تکلیفِ خانواده و حرفِ مردم و فشارهای اقتصادی و... چه می‌شود؟

 

14ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • شنبه ۱۵ شهریور ۹۹

هیچ وقت به اولویتِ اولت نگو اولویت دوم!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 13}

 

گاهی ما در زندگی، در تعیینِ اولویت‌ها اشتباه می‌کنیم. در حالیکه اولویت‌ها، مسیر زندگی انسان را مشخص می‌کنند. بعضی چیزها (مثل یاریِ امام) را اگر از دست بدهی، دیگر با هیچ کارِ خیری نمی‌توانی آن را جبران کنی. بهانه طِرماح، بردنِ آذوقه و امکانات برای خانواده‌اش بود. قرار شد برود و زود بازگردد، اما پس از شهادتِ امام حسین رسید.

یا مثلاً بعضی از کسانی که می‌توانند برای تعجیل در ظهور کاری بکنند، می‌گویند اول کارهای خودم را انجام دهم، اول به زندگی خود و خانواده‌ام سر و سامان بدهم و... بعد برای ظهور تلاش می‌کنم. در صورتی‌ که اولویتِ کارهای ما، باید کار برایِ امام و تعجیل در ظهور باشد. بیش از هزار سال است که امام به غیبت رفته است. مگر ما کاری مهمتر از این که ظهورِ امام را نزدیک کنیم، داریم؟!

وقتی اولویتَت در زندگی، امام زمان باشد، می‌توانی با تغییرِ نیّت‌ها به همه‌ی کارهایت رنگِ امام زمان بدهی. مثلاً اگر معلمی، نیّت کن همه‌ی امورِ زندگی‌ات برای امام باشد، حتی خواب و غذایت. مثلاً چنین نیتی: من می‌خوابم یا غذا می‌خورم تا انرژی داشته باشم، که بتوانم در کلاس، برای بچه شیعه‌های امام زمان، بهتر کار کنم.

 

13ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • جمعه ۱۴ شهریور ۹۹
امام صادق (علیه السلام) :
هر کس خوشحال می شود و دوست دارد که در شمار یاران حضرت مهدی باشد، باید سه ویژگی داشته باشد: منتظر بودن، با وَرَع بودن، اخلاق بزرگوارانه داشتن.
(ورع یعنی دوری از گناه، تقوا داشتن و دوری از مکروهات و شُبَهات)
طبقه بندی موضوعات
آرشیو مطالب