{جهان در عصر ظهور - شماره 26}
آخر چه چارهای؟ تنگ آمده دلم
از بهر دیدنت، ای یار خوشبیان
انسانها همیشه به دنبالِ امنیت، آسایش و یک زندگی آرام هستند. اما هرچه در آخرالزمان پیش میرویم، ظلم و ستم، بیماری، فقر و گرسنگی، جنگ و ناامنی، سیل و زلزله و... بیشتر میشود؛ بهگونهای که مردم جهان خسته شده، شب و روز آه و ناله کرده و آرزوی مرگ میکنند. حتی وقتی بر سر مزار مردگان میروند، میگویند: خوش به حالتان که مردید و از این همه بلا و مصیبت خلاص شدید. کاش ما جای شما بودیم!
اما بعد از ظهور و در دورانِ حکومت حضرت، بدبختیها تمام شده و عدالت، رفاه، امنیت و... در جهان جاری میشود. مردم آنقدر از زندگی راضیاند که هیچگاه آرزوی مرگ نمیکنند و زمانیکه به زیارت اهل قبور میروند، میگویند: کاش زنده بودید و میدیدید که چه روزهایی را میگذرانیم.
پیامبر میفرمایند: «... ساکنان آسمان و زمین از او راضی خواهند بود. آسمان، بارانش را پی در پی میفرستد و زمین، چیزی از گیاهان را در خود نگه نمیدارد؛ بلکه همه را بیرون میفرستد؛ تا جایی که زندهها آرزوی زنده شدن مردهها را میکنند...»*۱
أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الأْرْضِ وَ السَّمَاءِ.
کجاست آن وجود مقدسی که سبب اتصال بین زمین و آسمان است.
[۱- احقاقالحق، ج ۱۳، ص ۱۵۲]
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)