۱۸۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین» ثبت شده است

مجبورم این کار را انجام دهم!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 25}

 

عمر بن سعد برای یاری نکردنِ امام حسین، بهانه‌ی خانه، خانواده و اموالش را آورد. می‌خواست با این بهانه‌، خود را توجیه کند که مجبور به جنگ با امام است.

این در حالی بود که خودِ امام، خانه و اموالش را رها کرده و خانواده‌اش را نیز با خود به همراه آورده بود. گاهی عده‌ای کارهایی می‌کنند که قلبِ امام زمان به درد می‌آید، اما خودشان را اینگونه توجیه می‌کنند که می‌دانم کار درستی نمی‌کنم اما مجبورم!

مثلاً فردی از راهِ نادرست پولی بدست می‌آورد و خود را اینگونه توجیه می‌کند که اگر اینکار را نکنم، نمی‌توانم خرجیِ خانه را تأمین کنم و خانواده‌ام اذیت می‌شوند؛ بخصوص که کرایه خانه‌ام هم عقب افتاده، برای همین مجبورم.

شاید باید در این لحظات از خودمان بپرسیم، آیا واقعا جز راهِ نادرست، انتخاب دیگری نداریم؟

 

25ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • يكشنبه ۳۰ شهریور ۹۹

یک لحظه غفلت، یک عمر پشیمانی!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 24}

 

انسان فراموش کار است، برای همین دائماً نیازمندِ تذکر و یادآوری است. گاهی آنقدر در زندگی روزمره‌ی خود غرق می‌شویم که حتی نسبت به امورِ مهم، دچار غفلت می‌شویم. بدترین غفلت و فراموشی هم، غفلت از هدف و آرمان مهمِ زندگی انسانی، یعنی ظهور است.

مبادا با این توجیه که فراموش کردم، غافل شدم، حواسم به چیزِ دیگری پرت شد و... نسبت به امام زمان بی‌تفاوت باشیم و مانند مردم زمانِ امام حسین بشویم که با غفلت و فراموشیِ وظایفشان، در همراهی با امام کوتاهی کردند و او را تنها گذاشتند.

پس یادمان باشد هر روز، حتی با انجام کاری  ساده، به یادِ امام باشیم و از کار برای ایشان غافل نشویم. علاوه بر این نباید از دشمنان نیز غافل شد. دشمنانی که پیوسته با حملات گسترده، بر ضدِ امام زمان تلاش می‌کنند، زیرا گاهی غفلت ما نسبت به دشمن، باعث سالها تاخیر در ظهور می‌شود.

 

24ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • شنبه ۲۹ شهریور ۹۹

پیشرفت به چه قیمتی؟

{توجیح المسائل کربلا - شماره 23}

 

عمَر بن سعد دستور داشت که یا با امام حسین بجنگد، یا فرماندهی را به شمر واگذار کند. اما او کسی نبود که بتواند به آسانی از مقام کناره گیری کند؛ پس خودش اینکار را انجام داد تا در مسابقه با شمر از او عقب نیفتد. عجب توجیهی نمی‌خواهم عقب بیفتم، حتی به قیمتِ کشتنِ فرزندِ دخترِ پیامبر، فاطمه.

امروز نیز بعضی از افرادی که دارای مقام و مسئولیت‌اند، حاضرند برای حفظِ جایگاه خود و رسیدن به مقامی بالاتر، هرکاری بکنند. حاضرند ظهور عقب بیفتد، اما آنها عقب نیفتند؛ فساد می‌کنند و با این کارها باعثِ بدبینیِ مردم به حکومت اسلامی می‌شوند؛ مسئولینی که به جای زمینه‌سازیِ ظهور، به فکر رقابت با دیگران و آبادکردنِ دنیای خود هستند.

بعضی از این هم بدتر می‌شوند و حتی منفعتِ امام را هم فدای منافعِ خود می‌کنند. انگار فراموش کرده‌اند که هدفِ این انقلاب، زمینه‌سازی برای ظهور است.

 

23ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • چهارشنبه ۲۶ شهریور ۹۹

زندگی طلایی با چند دقیقه

{توجیح المسائل کربلا - شماره 22}

 

بعضی در کربلا با توجیهاتی مانند اینکه: من وقت ندارم؛ کارهایِ عقب افتاده دارم و اگر با تو بیایم، وقت نمی‌کنم به آنها برسم و... امام حسین علیه السلام را تنها گذاشتند.

امروز هم بعضی با این توجیه که زمان کافی ندارند، کاری برای امام زمان نمی‌کنند. انگار امام حتی جزء انتخابهایشان هم نیست که بخواهند برایش زمان صرف کنند. در واقع ما در زمان‌های بسیاری به فکرِ برنامه‌ریزی برای کم نیاوردنِ زمان هستیم، اما به فکرِ صاحبِ زمان نیستیم.

نه اشتباه نکن! قرار نیست که زندگیت را تعطیل کنی و کارهایت را به دیگران بسپاری؛ همین که از ۱۴۴۰ دقیقه‌یِ یک روز، دقایقی را برای امامت وقت بگذاری، کافی ست. شاید به نظر کم باشد، اما مهم همیشگی بودن است.

حتماً شنیده‌اید که وقت طلاست. ما می‌توانیم با همین دقایقِ کم، تمام زندگی‌مان را طلایی کنیم.

 

22ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • سه شنبه ۲۵ شهریور ۹۹

این عزت نیست؛ خودت را ذلیل نکن!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 21}

 

مگر می‌شود عزت را که در دستِ خدا و پیامبر و مومنان است، در جای دیگری پیدا کرد؟ در کربلا عده‌ای گفتند: آری (می‌شود) و این توجیهشان شد تا هر وقت نفسِ لوامه به سراغشان آمد، بگویند می‌خواهیم با پول و مقام عزیز شویم؛ مگر بد است؟ ان شاءالله بعداً جبران می‌کنیم.

مگر می‌شود عزتی را که خدا به امام حسین علیه السلام داده است، در دربارِ یزید و ابن زیادها پیدا کرد؟ تاریخ ثابت کرد که حکومتِ ری، هیچ کس را عزیز نکرده است. پس چرا عده‌ای به دنبال خدمت به شرق و غرب هستند تا شاید عزیز شوند؟

نیازی به درنظر گرفتنِ دین هم نیست، تاریخ خوان بودن کافیست؛ اگر تاریخ خوانده بودیم، امروز جای عزت و ذلت را گم نمی‌کردیم که در جایی جز درِ خانه‌ی خدا و اهل بیت و صالحان دنبال آن بگردیم.

اگر حواسمان را جمع نکنیم و از کربلا درس نگیریم، ندانسته کارِ منافقین را انجام می‌دهیم و به جای خدمت به مولایمان که اصلِ عزتمندی است، باز هم حسینِ زمان را فراموش می‌کنیم و به کارهای باطلی که ما را از امام دور می‌کند، می‌پردازیم.

 

21ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • دوشنبه ۲۴ شهریور ۹۹

پیراهنِ عثمان‌مداران

{توجیح المسائل کربلا - شماره 20}

 

حتماً این جملات را شنیده‌ یا حتی به کار بُرده‌اید: ما را چه به سیاست؟ یا سیاست پدر و مادر ندارد، ولش کن، راحت زندگیت را بکن. آیا این جملات توجیه خوبی برای کوتاهی کردن است؟!

برخلاف تصورِ عده‌ای، سیاست بسیار هم مهم است. مهم است چون کربلا مهم بود. سیاستمدارانی که به جدایی دین از سیاست اعتقاد دارند، ‌‌در واقع دین را بی‌خطر می‌خواهند. آنان با سوءاستفاده از ناآگاهی مردم، بیشترین سود را می‌برند. اگر مردم در عرصه‌ی سیاست، ناآگاه و بی‌تجربه باشند، به راحتی با شُبهاتِ سیاسی، فریب می‌خورند و به قاتلان یا دشمنانِ امام تبدیل می‌شوند. مانندِ کسانی که تنها به خاطرِ یک شبهه‌ی‌ سیاسی (ماجرای قتل عثمان) در سپاهِ یزید بودند. از طرف دیگر، زهیر بن قین که عثمانی مسلک بود، با رفع این شبهه، به جمع یارانِ امام پیوست.

یک مثال امروزی: گاهی عده‌ای با اینکه دیندار هستند، تنها به خاطر جهلِ سیاسی، به نفعِ دشمن کار می‌کنند؛ مانند افرادی که در ملأ عام قمه‌زنی می‌کنند. آنها با این کار، در واقع خوراک رسانه‌ای دشمن را تامین می‌کنند و دشمن از این کار آنها برای بد جلوه دادنِ شیعیان استفاده می‌کند.

می‌توان با معرفیِ دین، همراه با آگاهی و سواد سیاسی، مردم را از خطرِ بازی‌ها و شُبهات سیاسی نجات داد. باید مراقب باشیم؛ امروز حتی کسانی هستند که مردم را با شُبهه سیاسی، در مقابل امام زمان قرار می‌دهند.

 

20ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • يكشنبه ۲۳ شهریور ۹۹

اسبَت را کجا پنهان کردی؟

{توجیح المسائل کربلا - شماره 19}

 

تا اینجای کار که همه چیز خوب پیش رفته است؛ هم از کسی که دوستش دارم دفاع کردم و هم خطری مرا تهدید نمی‌کند؛ حتی اگر خطری هم در کار باشد، راهِ فرار را می‌دانم. «ضحاک بن عبدالله مشرقی» از کسانی بود که در واقعه‌ی عاشورا حضور داشت اما... او حضور و حمایتی موقت و مشروط به امام حسین پیشنهاد داده و برای فرار، اسبش را در میان خیمه‌ها پنهان کرده بود. گویا از همان اول، قصد ماندن نداشت.

مبادا ما هم برای پایِ کار امام زمان بودن، شرط و شروط بگذاریم! شرط‌هایی مانند: تا وقتی که خانواده، جان یا مال و آبرویم به خطر نیفتند؛ تا وقتی که احساس کنم مفید هستم و یا تا وقتی که تعدادمان کم نشود و... . اینها شاید توجیهاتِ خوبی باشند، اما کربلا هم پُر از توجیهاتِ قابل ملاحظه بود که نتیجه‌اش زیانکار شدنِ توجیه کنندگان شد.

برای پای کارِ امام بودن و ماندن، باید امام زمان، از همه‌ی علایقَت عزیزتر باشد؛ سخت است، اما عاشقی سختی را لذت بخش می‌کند؛ همانطور که تیر خوردن، باعث لبخندِ سعید بن عبدالله شد و مرگ برای قاسم بن الحسن همچون عسل شیرین بود.

 

19ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • شنبه ۲۲ شهریور ۹۹

نقدِ معصوم با چاشنیِ دلسوزی!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 18}

 

خودمان را ارادتمند به امام حسین و عقلِ کل می‌دانیم و به بهانه‌ی دلسوزی، به خود اجازه می‌دهیم حتی حادثه‌ی کربلا و عملکرد امام حسین و یارانش را نقد کنیم. دقت نمی‌کنیم که حسین، خلیفة‌الله است و عملکردِ او مورد تایید خداست. توجیه‌مان اینست که با دیپلماسیِ مذاکره و تعامل، می‌شود جلوی وقوعِ حادثه‌ای عظیم و از دست دادن نیروهای ارزشی را گرفت.

با همین توجیه می‌توان حتی با دشمن هم نرمِش و مذاکره کرد و در مقابل هر سیاستی، با دشمنان، با منطقِ بِده بِستان عمل کرد؛ غافل از اینکه در مقابلِ دشمن، بُردِ دوسره وجود ندارد و اگر به دشمن، چراغِ سبز نشان بدهیم، فقط مسیر دشمنی را برای او هموارتر می‌کنیم.

اگر ما به جای حضرت عباس امان‌نامه می‌گرفتیم، ممکن بود با این توجیهات به راحتی خودمان را گول بزنیم و اماممان را تنها بگذاریم. وقتی به خود اجازه می‌دهیم با این توجیهات عملکردِ خدا محورِ امام حسین و یارانش را نقد کنیم، وقتی امام زمان بیاید، آیا تسلیم و همراهِ او خواهیم بود یا منتقد و مقابلِ او؟!

 

18ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • پنجشنبه ۲۰ شهریور ۹۹

برایت گِران تمام می‌شود!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 17}

 

چرا سپاهیانِ یزید با آنکه ادعای مسلمانی داشتند، نماز می‌خواندند، غسل شهادت می‌کردند و... اما در مقابل امام حسین علیه السلام ایستادند؟ توجیهِ آنها این بود که می‌خواستند به خدا نزدیک‌تر شوند. نیّت‌شان قربه الی الله بود!

نداشتنِ بصیرت، مثلِ نداشتنِ چشم است؛ ممکن است راه را اشتباه بروی و از آن بدتر ممکن است راهِ اشتباه را درست بدانی و حتی از آن دفاع کنی، که می‌شود همان دفاعِ کور‌کورانه.

برای رسیدن به خدا، باید از راهِ خدا عبور کرد و امام، همان راهِ درستی است که سرانجامش خداست؛ و این راه وابسته به زمان است. انسان موظف است در هر زمان، راه و امامِ زمانِ خودش را کامل بشناسد، چون می‌خواهد عمری در آن راه و با این راهنما باشد.

این روایت را که شنیده‌ای: «مَن مَاتَ وَ لَم یعرِف إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلیة» هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است. آری! ندانستن، توجیهِ خوبی برای اشتباه نیست، چون آدمِ بصیر، هر روز اطلاعاتِ خودش را بروز رسانی می‌کند.

 

17ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • سه شنبه ۱۸ شهریور ۹۹

هیچ وقت به امام زمانت کمک نکن!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 16}

 

در کربلا برخی حاضر نشدند از خودشان برای امام زمانشان مایه بگذارند و زندگی و وجود خود را خرجِ امام حسین علیه السلام کنند. حتی وقتی امام حسین برای دعوتِ آنها پیک فرستاد تا آنها را به قیمتِ بهشت و سعادتِ حقیقی برای خود بخرد، آنها اسب و شمشیرشان را تقدیم حضرت کردند. نفهمیدند که امام، یار می‌خواهد نه مال و اگر شمشیر و اسبی هم در راهِ یاری او خرج می‌شود، مالی است همراه با خودِ یار.

حواسمان باشد اگر در زُمره‌ی یاران و یاوران امام زمانمان نباشیم و خودمان را برای او خرج نکنیم، تأسف و اشکِ پشیمانی بعد از آن سودی نخواهد داشت؛ همانگونه که برای عبیدالله بن حُر جعفی نداشت.

کربلا به ما آموخت تنها کمک به امام زمان کافی نیست، بلکه باید تمامِ زندگی‌ را وقفِ امام کرد و تمامِ عمر در رکاب او بود. پس به بهانه‌ی اینکه به او کمک کردی، خودت را کنار نکش!

 

16ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • دوشنبه ۱۷ شهریور ۹۹
امام صادق (علیه السلام) :
هر کس خوشحال می شود و دوست دارد که در شمار یاران حضرت مهدی باشد، باید سه ویژگی داشته باشد: منتظر بودن، با وَرَع بودن، اخلاق بزرگوارانه داشتن.
(ورع یعنی دوری از گناه، تقوا داشتن و دوری از مکروهات و شُبَهات)
طبقه بندی موضوعات
آرشیو مطالب