۱۸۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین» ثبت شده است

تردید، روی آتشِ شجاعت آب می‌ریزد!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 15}

 

گاهی دشمنِ ما یک شخص یا گروه است اما گاهی با یک دنیا مواجه هستیم. می‌دانی یکی از عظمت‌های کربلا در چه بود؟ در این که امام حسین در مقابلِ فشار و سنگینی یک دنیای متعرض و مدعی، احساس تردید نکرد.

در مدینه صحابه‌ی زیادی بودند، همان کسانی که در قضیه حره و تهاجم مسلم بن عقبه ایستادند و مبارزه کردند. پس افراد ترسو و بی‌غیرتی نبودند؛ شمشیر‌ زن و شجاع بودند، اما آنها هم در یاری امام حسین دچار تردید شدند.

شجاعتِ ورود به میدان جنگ، یک مسئله است و شجاعتِ مواجه شدن با یک دنیا، مسئله‌ای دیگر. دشمنِ مهدی زهرا نیز یک گروه و یک جبهه نیست. تمام دنیای کفر و ظلم دشمن اوست؛ لشکریان و یاران مهدی باید مانند خود او، شجاعت مواجهه با یک دنیا را داشته باشند. مدعیانِ یاوری حضرت باید ببینند برای این مواجهه آماده‌اند یا تردید خواهند کرد؟

 

15ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • يكشنبه ۱۶ شهریور ۹۹

شباهت دارد، اما نباید تکرار شود.

{توجیح المسائل کربلا - شماره 14}

 

مردمی که سالها طعمِ تلخِ تبعیض و ستم را چشیده‌اند، همواره منتظرِ آمدنِ یک منجی (امام)، برای از بین بردنِ ظلم هستند. همانند مردمِ کوفه که از ظلمِ معاویه به تنگ آمدند و سِیلی از نامه به سوی مکه روانه کردند و از امام زمانشان خواستند تا بیاید و اوضاعِ پریشانِ آنها را سامان دهد. اما دل‌بستگی به دنیا و ترس، مانعِ آنها در یاریِ امام زمانشان شد. دلهایشان مایل به امام بود، اما شمشیرهایشان مقابل او! دعوت کردند اما...

درست است که اکنون هم ظلم و ستم و فساد همه را به سوی انتظار امام زمان، منجی عالم سوق می‌دهد و ذکر "اللهم عجل لولیک الفرج" را بر لبها جاری می‌کند، اما حواسمان باشد که دیوارِ توجیه همچنان بلند است. در امتحان‌ها مشخص می‌شود که آیا در عمل هم به آنچه که به زبان گفته‌ایم، پایبندیم یا مانند کوفیان، زمانی که باید در صحنه باشیم، توجیه می‌آوریم که اگر به کمک امام زمانم بروم، تکلیفِ خانواده و حرفِ مردم و فشارهای اقتصادی و... چه می‌شود؟

 

14ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • شنبه ۱۵ شهریور ۹۹

هیچ وقت به اولویتِ اولت نگو اولویت دوم!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 13}

 

گاهی ما در زندگی، در تعیینِ اولویت‌ها اشتباه می‌کنیم. در حالیکه اولویت‌ها، مسیر زندگی انسان را مشخص می‌کنند. بعضی چیزها (مثل یاریِ امام) را اگر از دست بدهی، دیگر با هیچ کارِ خیری نمی‌توانی آن را جبران کنی. بهانه طِرماح، بردنِ آذوقه و امکانات برای خانواده‌اش بود. قرار شد برود و زود بازگردد، اما پس از شهادتِ امام حسین رسید.

یا مثلاً بعضی از کسانی که می‌توانند برای تعجیل در ظهور کاری بکنند، می‌گویند اول کارهای خودم را انجام دهم، اول به زندگی خود و خانواده‌ام سر و سامان بدهم و... بعد برای ظهور تلاش می‌کنم. در صورتی‌ که اولویتِ کارهای ما، باید کار برایِ امام و تعجیل در ظهور باشد. بیش از هزار سال است که امام به غیبت رفته است. مگر ما کاری مهمتر از این که ظهورِ امام را نزدیک کنیم، داریم؟!

وقتی اولویتَت در زندگی، امام زمان باشد، می‌توانی با تغییرِ نیّت‌ها به همه‌ی کارهایت رنگِ امام زمان بدهی. مثلاً اگر معلمی، نیّت کن همه‌ی امورِ زندگی‌ات برای امام باشد، حتی خواب و غذایت. مثلاً چنین نیتی: من می‌خوابم یا غذا می‌خورم تا انرژی داشته باشم، که بتوانم در کلاس، برای بچه شیعه‌های امام زمان، بهتر کار کنم.

 

13ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • جمعه ۱۴ شهریور ۹۹

معلولی که رکورد زد!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 12}

 

بعضی در کربلا به خاطرِ نقصِ عضو، ناتوانی را بهانه کرده و امام را تنها گذاشتند. اما مسلم بن کثیر اعرج، با پای معلول و عبدالله بن عفیف ازدیِ نابینا، از یادگاران جنگ صفین بودند که در کربلا، حسینی شدند.

‌حتی اگر بخشی از جسمِ کسی مشکل دارد، آیا نمی‌تواند با بخشِ سالم بدنش کاری هرچند کوچک، برای امام زمان بکند؟ مهم نیست که چه نقایصی داری، مهم این است از آنچه که داری، چگونه استفاده می‌کنی. مثلاً فرد معلولی که در مسابقاتِ پارالمپیک شرکت می‌کند، می‌تواند نام مهدی را صدا بزند یا روی لباسش به انگلیسی بنویسد: مهدی کیست؟ و اینگونه نامِ امام را در بین مخاطبانِ خود زنده کند.

شاید توانِ ما به اندازه‌ی روشن کردنِ یک شمع باشد، اما می‌توانیم شمعی باشیم که هزاران شمعِ خاموش را روشن می‌کند.

درد اینجاست که گاهی معلولیت به خاطر نقص در جسم نیست، بلکه به خاطرِ نقص در روح است. بهانه برای نبودن و تلاش نکردن زیاد است، ولی ماندن و کار کردن بهانه نمی‌خواهد؛ عشق به حضرت می‌خواهد و اراده. کار برای امام زمان ارتباطی به سلامتِ جسم ندارد؛ قلبی لبریز از ایمان و روحی قدرتمند می‌خواهد.

 

12ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • پنجشنبه ۱۳ شهریور ۹۹

از کربلا دور شو!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 11}

 

ندای هل من ناصر امام حسین در روز عاشورا، خطاب به همه کسانی بود که توانِ دفاع از حرمِ اهل بیت را داشتند. امام حسین فرمودند هر که مرا یاری نمی‌کند، از این منطقه دور شود و اِلّا اگر نِدایَم به او برسد و حرم و حریمم را یاری نکند، گرفتار دوزخ است.

شاید ما گمان می‌کنیم فریاد یاری‌خواهی، فقط مخصوص آن زمان بوده و فقط امام حسین نیاز به کمک و یاری داشت، اما یک سوال: چرا کسی که امامتِ امام زمانش برایش روشن بود و می‌دانست جانِ امامش در خطر است، باز صحنه را خالی کرد؟ چه دلیلی و توجیهی می‌تواند باعث این رفتار شود؟

بیایید این سوال را از خودمان بپرسیم. چرا ما با اینکه می‌دانیم امام زمان در شرایط سختی‌ست و نیاز به کمک دارد، صحنه را خالی کردیم؟ توجیهِ ما برای این همه بی‌خیالی و نشنیدنِ صدای هل من ناصر امام چیست؟ آیا باید کار از کار بگذرد تا به خودمان بیاییم؟!

 

11ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • چهارشنبه ۱۲ شهریور ۹۹

فرقِ اسلام‌ها

{توجیح المسائل کربلا - شماره 10}

 

«حسین جان! اسلام به ما نیاز دارد، والّا همراهت می‌آمدیم.»

عده‌ای وقتی امام حسین از آنها خواست برای کشته شدن در راه خدا آماده شوند، چنین توجیهاتی آوردند. اما مگر اسلامِ حسین با اسلامِ آنها فرق داشت؟! مگر هدفِ این جماعت حفظ اسلام نبود؟ پس چرا بهترین راه را انتخاب نکردند؟

حقیقت این است که آنها ترسوهایی بودند که چون از کُشته شدن می‌ترسیدند، حفظ اسلام و ترویج آن را بهانه کردند. در حالیکه حفظ اسلام در آن زمان به جهاد و فداکاری و ریخته شدن خونشان بود.

ای منتظرانِ ظهور مهدی! آیا آماده‌ی هرگونه تلاش و فداکاری و جهاد هستید؟ بدانید حفظ اسلام در هر زمان وابسته به همراهی با ولی زمان است، پس باید ببینید ولی زمانتان چه می‌خواهد.

 

10ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • سه شنبه ۱۱ شهریور ۹۹

عبادتِ بدتر از گناه!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 9}

 

در زمان امام حسین، بعضی برای اینکه به عبادتشان لطمه نخورد، امام زمانشان را تنها گذاشتند و به جای آن، تفسیر قرآن گفتند و ذکر خواندند و حج به جا آوردند و...

امروز هم عده‌ای فکر می‌کنند‌ عبادت کردن مهمتر است، اما خودِ خدا می‌فرماید: «ای مؤمنان اگر خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری می‌کند.» [سوره محمد، آیه۷] خدا به یاریِ ما نیاز ندارد، بلکه منظور از یاریِ خدا، یاریِ دین و پیامبر خداست.

نمی‌شود بنده‌ی خدا بود و اباعبدالله را نشناخت؛ نمی‌شود خدا را عبادت کرد و نماینده‌ی خدا را یاری نکرد. ما باید جامعه را با امام مهدی آشنا کنیم. دشمن با فیلم، انیمیشن و بازی برای نوجوانان و جوانان قهرمان سازی می‌کند، به طوری که بچه‌ها سوپرمَن و بَتمَن و..‌. را بهتر از امام زمان می‌شناسند. با این حساب آیا ما کم کاری نکرده‌ایم؟

عده‌ای هم از آن طرفِ بوم افتاده‌اند. به طوری‌که می‌گویند: عبادت برای افرادِ بیکار است. من که کارهای مهمتری دارم، نیازی به عبادت ندارم. در حالیکه عبادت، غذای روح است و روح بدون آن می‌میرد.

ظهور پدیده‌ای اجتماعی است. همه باید مهدی موعود را بشناسند، تا به ارزشِ بودنش پِی ببرند و برای رسیدن به ظهورش دعا و تلاش کنند.

 

9ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • دوشنبه ۱۰ شهریور ۹۹

ساختِ قایقِ نجات با چوبِ پوسیده!

{توجیح المسائل کربلا - شماره 8}

 

بعضی وقتها توجیهات، مقدس می‌شود؛ بطوریکه حتی رنگ و بوی قرآن می‌گیرد؛ یعنی کارها با آیه‌های قرآن یا روایات توجیه می‌شوند.

به شخصی گفتند چرا نماز نمی‌خونی؟ گفت: تو قرآن نوشته لاتَقرَبوالصَّلاة (به نماز نزدیک نشوید) بهش میگی در ادامه‌ی همون آیه نوشته: لاتَقرُبوالصَّلاة و اَنتُم سُکاری (در حالِ مستی به نماز نزدیک نشوید. نساء/۴۳) میگه ما همین ابتدا رو رعایت کنیم، کلّی کار کردیم! اگرچه این یک طنز بود؛ اما چنین افرادی در واقعیت هم وجود دارند؛ اینان هر قسمت از دین را که با تمایلاتشان سازگار باشد، می‌پذیرند و بقیه را کنار می‌گذارند.

همانندِ همان کسانی که دستِ امامشان که می‌خواست آنها را وارد کشتی نجات کند، رد کردند، چون با امام بودن در آن زمان به نفعشان نبود؛ اما با مالی که به نامِ اسلام به جیب زده بودند قایق پوسیده‌شان را سروسامان دادند و سرانجام غرق شدند.

به عنوان مثال می‌گویند کارهای خوب، گناهان را پاک می‌کند؛ مثلاً نماز نمی‌خوانند ولی صدقه می‌دهند. (غافل از اینکه بعضی گناه‌ها آنقدر بزرگ‌اند که باعث نابودی همه چیز می‌شوند) بالاخره باید انتخاب کرد: چون در کرب و بلا بی‌طرفان بی‌شرفانند. تاریخ همان است حسینی و یزیدی.

اگر می‌خواهی در آخرالزمان اهلِ نجات باشی، باید دستَت در دستِ امام زمانت باشد.

 

8ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • يكشنبه ۹ شهریور ۹۹

وقتی علایق‌مان بهانه تراشی می‌کنند

{توجیح المسائل کربلا - شماره 7}

 

همه‌ی ما بَرده هستیم، بَرده‌ی علایقِ خود؛ درست زمانی که بین علایقِ خودمان و حضرت، علایق خودمان را انتخاب می‌کنیم، پای توجیه به زندگی‌مان باز می‌شود.

این یعنی ما فقط تا زمانی پای کار امام هستیم که منافع‌مان به خطر نیفتد. دُرست مثل افرادی که به بهانه‌های مختلف (ترس از دشمن، ترسِ از دست دادن سهمِ بیت‌المال، تنها ماندن زن و فرزند و...) امام حسین را تنها گذاشتند. البته در آن میان، عده‌ای هم بودن که به خاطر امام از همه چیز خود گذشتند. نه فقط از حرام، بلکه حتی از حلال و مستحب نیز گذشتند؛ حج را رها کردند و به طواف امام حسین رفتند.

گاهی انسان چیزهای زیادی را به خاطر کسی که دوستش دارد از دست می‌دهد، اما فاجعه زمانی رخ می‌دهد که به خاطر چیزهای بی‌ارزش و زود گذر، امام را از دست بدهی. کاش می‌شد ذهن و قلبمان را از هر چیزی غیر از امام، پاک و آن را ضدعفونی کنیم، تا ویروسِ گناه و دنیا دوستی نابود شود.

برای عمل جراحیِ جسمِ انسان، او را بیهوش می‌کنند، اما برای عمل کردنِ روح، باید آن را بیدار کرد تا بفهمد بعضی لذتها ارزشِ ذلت ندارد. یادمان باشد، حتی اگر بهترین زندگی را داشته باشیم، بالاخره می‌میریم و نمی‌توانیم هیچ چیز را با خودمان به آن دنیا ببریم، اما با حضرت به سعادت جاودانه می‌رسیم، همانطور که یارانِ امام حسین جاودانه شدند.

 

7ii

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • شنبه ۸ شهریور ۹۹

حواسم کجاست؟!

 

مهمان امشب برنامه... ثروتمندترین سوپر استارها... واکنش سلبریتی مشهور به کاهش وزن ۴۰ کیلویی‌اش... اجرای به یاد ماندنی تاریخ موسیقی...

یک لحظه ذهنم ساکت شد! چهار رکعت خواندم یا سه رکعت؟! کِی سلام دادم؟ که اینطور خودکار دارم تسبیحات بعد از نماز را می‌گویم؟ چند دقیقه‌ای با خجالتی زیر پوستی سعی کردم به یاد بیاورم در هر رکعت به چه چیزی فکر می‌کردم تا بتوانم حساب کنم چند رکعت خواندم!

بی نتیجه به سراغ گوشی رفتم و جستجو کردم «شک بین سه رکعت و چهار رکعت». نمی‌فهمیدم چرا مدتی است که با کسالت سمت نماز می‌روم؟ حین نماز می‌خواهم زودتر تمامش کنم تا به کارهای بعدی برسم.

جواب مسئله‌ی احکام را پیدا کردم اما برحسب عادت بی‌اختیار مطالب دیگر را هم نگاه می‌کنم. در پایینِ صفحه تیتری نظرم را جلب می‌کند. «موانع حضور قلب در نماز » صفحه مطلب که باز می شود لیست بلند بالایی درباره اهمیت و موانع و راهکارها در موردِ حصولِ توجه در نماز آمده.

در حال بالا و پایین کردن متن مطلبی توجه‌ام را جلب می‌کند. با تیتر «کنترل چشم». "اگر در بیرون از نماز چشم آزاد بود، محال است هنگام نماز متمرکز به خدا شود. اگر در بیرون نماز چشم فرّار بود، در هنگام نماز هم آزاد است؛ یعنی هر چه چشم ضبط کرده و ذخیره کرده، هنگام نماز مزاحم می‌شود. پس حفظ و کنترل حواس در نماز منوط به حفظ و کنترل چشم در  بیرون از نماز است."

صفحه گوشی را خاموش کردم. توجه‌ام را از که می‌گرفتم و خرجِ که می کردم؟ از کسی که از عمیق‌ترین درونیاتم باخبر است و عظیم‌ترین مِهر ممکن را به من دارد، به کسانی که اصلا از وجودم خبر ندارند چه برسد که برایشان اهمیتی داشته باشم؟!

 

**اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج**

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • جمعه ۷ شهریور ۹۹
امام صادق (علیه السلام) :
هر کس خوشحال می شود و دوست دارد که در شمار یاران حضرت مهدی باشد، باید سه ویژگی داشته باشد: منتظر بودن، با وَرَع بودن، اخلاق بزرگوارانه داشتن.
(ورع یعنی دوری از گناه، تقوا داشتن و دوری از مکروهات و شُبَهات)
طبقه بندی موضوعات
آرشیو مطالب