۱۸۸ مطلب با موضوع «نقل قول مهدوی» ثبت شده است

سفیانی کیست؟ (1)

از جمله علائم ظهور حضرت ولیّ عصر که وقوعش حتمی شمرده شده است‌، خروج سفیانی است و اخبار و روایات متعددی بر خصوصیات و خروج او دلالت دارد. امام صادق علیه‌السلام فرموده است: «پیش از قیام قائم، پنج علامت حتمی است؛ یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه، فرورفتن سرزمین بِیداء.»*۱

نام و نَسب او:

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرموده است: «فرزند خورندهٔ جگرها از وادی یابس خارج می‌شود. اسمش عثمان و پدرش عنسبه و از اولاد ابوسفیان است.»*۲

خصوصیات فردی او:

امام باقر می‌فرمایند: «سفیانی، سرخ‌رو، سفیدپوست و زاغ‌چشم است. هرگز خدا را پرستش نکرده است و به مکه و مدینه نرفته است.»*۳

اعتقادات او:

از برخی روایات استفاده می‌شود که وی مسیحی است و یا دست‌نشاندهٔ مسیحیت است. روایتی را شیخ طوسی نقل کرده است که سفیانی از شهرهای رُم خروج می‌کند و در گردن او سلیب است.*۴

و از برخی روایات استفاده می‌شود که وی مسلمانِ منحرفی است که کینهٔ حضرت علی را در دل دارد؛ چنانچه امام صادق می‌فرمایند: «گویا سفیانی را می‌بینم که در میدان کوفهٔ شما جایگاه خود را گسترانیده است و منادی او فریاد می‌زند: «هرکس سر شیعهٔ علی را بیاورد هزار دِرهم مزد می‌گیرد.» همسایه بر همسایه رحم نمی‌کند و گردنش را می‌زند برای هزار دِرهم. آگاه باشید که حکومت شما در آن زمان به دست زنازادگان خواهد افتاد!»*۵

زمان خروج او:

امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «امر سفیانی از مسائل حتمی است و خروجش در ماه رجب می‌باشد.»*۶ و در حدیثی دیگر امام صادق نیز می‌فرمایند: «خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک‌سال و یک‌ماه و یک‌روز واقع می‌شود.»*۷

[1. کمال‌الدین، ص۶۵۰؛ ۲. کمال‌الدین، ص۶۵۱؛ ۳. الغیبه شیخ طوسی، ص۲۷۰؛ ۴. الغیبه شیخ طوسی، ص۲۷۸؛ ۵. الغیبه شیخ طوسی، ص۲۷۳؛ ۶. غیبت نعمانی، باب۱۸، ص۴۲۶؛ ۷. غیبت نعمانی، باب۱۴، ص۳۶۹]

 

258y

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • دوشنبه ۲۹ شهریور ۰۰

حاجتت را بگو... حرف بزن...

در زمان امام هادی علیه‌السلام شخصی، نامه‌ای نوشت از یکی از شهرهای دور...

نوشت که: «آقا! من دور از شما هستم؛ گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هرحال چه کنم؟»

حضرت در جواب ایشان نوشتند: «إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْکَ فَإِنَّ الْجَوَابَ یَأْتِیکَ.»

اگر حاجتی داری لبت را حرکت بده. حرف بزن. بگو. جواب ما به تو خواهد رسید.

[بحارالانوار، ج۵۳، ص۳۰۶]

 

70z

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • شنبه ۲۰ شهریور ۰۰

مولا! نظری...

آقای من! بر منابر و معابرمان فریادت می‌زنیم تا بازگردی. اما غافلیم از اینکه، آن‌کَس که باید بازگردد شما نیستید؛ آن ما هستیم که باید به خودمان بازگردیم...

مولاجان! از شما می‌خواهیم تا صدایمان را بشنوی و نظری با گوشهٔ چشمت بر ما افکنی.

 

69z

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • پنجشنبه ۱۸ شهریور ۰۰

حسین را بشناس

استاد رائفی پور :

امام زمان وقتی ظهور می‌کنند اهل عالم را خطاب قرار می‌دهند و خود را با امام حسین علیه‌السلام معرفی می‌کنند و می‌فرماید:

«آگاه باشید ای اهل عالم! من دوازدهمین امام هستم، آگاه باشید ای اهل عالم! که منم شمشیر انتقام‌گیرنده، آگاه باشید ای اهل عالم! که جَد من حسین را تشنه‌کام کشتند»

دلیل اینکه امام، مردم دنیا را مخاطب قرار می‌دهند این است که هنگام ظهور، مردم امام حسین را می‌شناسند. پس حسین را بشناس...!

[سخنرانی لبیک یا حسین، لبیک یا مهدی / آذر ۹۳، مشهد]

 

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • چهارشنبه ۱۷ شهریور ۰۰

کجای تاریخ ایستاده‌ایم ؟ (7)

منفعت‌طلبی
«بُرِش اوّل»
در جنگ صفین، فرماندهی بنی‌تمیم را برعهده داشت و چون قرار بر حَکَمیت شد، ابوموسی اشعری را شایستهٔ این کار ندانست. هر چند هنگام نوشتن پیمان حَکمیت با برداشتن عنوان امیرالمؤمنین قبل از نام حضرت علی مخالفت کرد، مخالفتش فایده‌ای نداشت.
«بُرِش دوّم»
در مسیر به احنف‌بن قیس نامه‌ای نوشت و از او کمک خواست. در پاسخ نامه برایش نوشت: «من بارها خاندان علی را درک کرده‌ام؛ کنار آن‌ها که باشی، نه پول و ثروتی نصیبت می‌شود و نه پست و مقامی و نه در جنگ‌ها اهل نیرنگ هستند...» از این جملات این‌طور برداشت می‌شود که او اگر قبلاً هم کاری انجام داده، صرفاً در جهت تأمین منافع خودش بوده است؛ از این رو، امروز که منفعتی در یاری حسین نمی‌بیند، دلیلی هم برای یاری‌اش وجود ندارد!

ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟

آیا ما هم امام را برای رسیدن به منافع خودمان می‌خواهیم؟ امام را برای خودمان می‌خواهیم یا خودمان را برای امام؟

 

405y

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • سه شنبه ۱۶ شهریور ۰۰

کجای تاریخ ایستاده‌ایم ؟ (6)

اولویت‌بخشی

«بُرِش اوّل»

با شما یارانِ اندکی می‌بینم، تو را به خدا سوگند! اگر می‌توانی یک وجب جلو نَرَوی، نرو! به سوی قبیلهٔ من بیا، چرا که در آن‌جا کسانی هستند که تو را یاری می‌کنند.

فرمود: «خداوند تو و قبیله‌ات را جزای خیر دهد. ما و این گروه پیمانی بسته‌ایم که نمی‌توانیم از آن بازگردیم.»

«بُرِش دوّم»

اجازه خواست تا آذوقه و طعامی به خانواده‌اش برساند.

- برو طرماح، اما زود برگرد.

طرماح برگشت امّا زمانی که سرِ خورشید بر روی نِی بود...

او برگشت امّا زمانی که زینب به اسیری رفته بود. نه آن زمان که در جنگ جمل در رکاب حضرت علی می‌جنگید و نه آن زمان که با صلابت به معاویه خطاب کرد: «چه کسی تو را امیر ما قرار داده؟»، اصلاً فکرش را هم نمی‌کرد که روزی حسین را تنها بگذارد. اما یک لحظه غفلت و در اولویت قرار دادن خانواده در مقابل امام، فیضِ یاری امام را از او گرفت.

ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟

اولویت‌های زندگی‌مان چیست؟ آیا در مقابل امام، اولویت مهم‌تری هم داریم؟

 

404y

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • دوشنبه ۱۵ شهریور ۰۰

کجای تاریخ ایستاده‌ایم ؟ (5)

بیعت مشروط

«بُرِش اوّل»

او را به یاری خود خواند؛ ابتدا مخالفت کرد اما سپس به صورت مشروط موافقت کرد.

- «من، هم عیال‌وارم و هم به مردم مقروض هستم؛ اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی در کنارت نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم.»

و او نیز پذیرفت...

«بُرِش دوّم»

دیدم یارانش کشته شده‌اند و نوبت به او و خاندانش رسیده است...

خدمتش آمدم و گفتم: «یابن رسول‌الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟»

فرمود: «آری، من بیعت خود را از تو برداشتم. ولی تو چگونه می‌توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟»

ضحاک‌بن عبدالله گفت: «من اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرده‌ام و به همین علت بود که پیاده می‌جنگیدم...»

داستان شخصی هم‌چون ضحاک نشانهٔ این است که ما هم می‌توانیم تا دقایق آخر همراه امام باشیم و غربت امام را ببینیم اما باز هم غریب رهایش کنیم و تنهایش بگذاریم.

به راستی ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟

آیا «مهدی بیا» گفتن‌های ما هم مشروط است؟ آیا فقط در آسودگی و راحتی او را می‌خواهیم و اگر اوضاع را کمی سخت ببینیم، رهایش می‌کنیم؟ بیعت‌های ما چه رنگ و بویی دارد؟

 

402y

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • يكشنبه ۱۴ شهریور ۰۰

کجای تاریخ ایستاده‌ایم ؟ (4)

عوامِ بی‌معرفت
«بُرِش اوّل»
ناگاه صدای پیری دنیادوست از بالای امارت کوفه رشتهٔ افکارشان را در‌هم ریخت:
«ای کوفیان! اجتماع مؤمنین را درهم نشکنید. برادر‌کُشی دیگر کافی است! سپاه شام در راه است. تا دیر نشده به خود آیید! ای زنانِ خاموش! چرا دست فرزندانتان را نمی‌گیرید و از آتشی که لهیبِ آن همه را خواهد سوزاند، بیرون نمی‌بَرید؟ سپاه شام در راه است...»
در صف‌های آخر ولوله‌ای حاکم شد:
➖ «ما می‌رویم.»
➖ «ما هم می‌رویم.»
➖ «من هم می‌آیم.»
➖ «وقتی سران کوفه با امیر عبیدالله بیعت کردند، ما کجای کار ایستاده‌ایم؟ نه! خونریزیِ بی‌ثمری است. بیایید برویم…»
«بُرِش دوّم»
به مردم گفته بود نماز عشاء به امامت خودش در مسجد خوانده می‌شود. در مسجد جای سوزن انداختن نبود. همان‌هایی که در تنها گذاشتنِ مسلم رقابت داشتند، این بار برای اقامهٔ نماز پشت سر عبیدالله رقابت می‌کردند. مردمی که در عرض چند ساعت رنگ عوض کردند...
حرکت خواصّ جامعه در تاریخ همیشه حرکت عوام را با خود به دنبال داشته است. یک عمل به‌جا می‌تواند تاریخ را نجات دهد و در مقابل، گاهی یک عمل نابه‌جا تاریخ را به گمراهی خواهد کشاند. اتفاقی که افراد بی‌بصیرت در جامعهٔ امروزی هم می‌توانند رقم بزنند.

ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟

به نظرتان آیا ما نیز بی‌معرفت خواهیم بود و امکان دارد که تحت تأثیر این گونه افراد، اماممان را به دنیایمان بفروشیم؟

 

397y

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • شنبه ۱۳ شهریور ۰۰

کجای تاریخ ایستاده ایم؟ (3)

خواصّ مثبتِ بی‌خاصیت

«بُرِش اوّل»

از دور خیمه‌ای دیده می‌شد؛ امام سوال فرمود: «خیمه‌ٔ کیست؟»

گفتند: «متعلق به عُبیداللّه بن حُر جُعْفی است. کسی را فرستاد تا او را به یاری خود دعوت کند اما پاسخش منفی بود.»

خودش نزد او رفت و از او برای خروج علیه یزید دعوت کرد، اما عُبیداللّه همان پاسخ را تکرار کرد. وقتی امام از هدایت و رستگاری او مأیوس شد، فرمود: «نصیحتی به تو می‌کنم: "خود را به مکان دوری برسان تا صدای استغاثه‌ٔ ما را نَشنوی زیرا به خدا سوگند اگر صدای استغاثه‌ٔ ما به گوش کسی برسد و به یاری ما شتاب نکند، خدا او را در آتش جهنم قرار خواهد داد."»

«بُرِش دوّم»

آه از حسرت و تأسف سنگینی که تا زنده هستم، در میان سینه و گلویم در حرکت است؛ آنگاه که حسین بر اهل نفاق و ستم‌پیشگان از مثل من یاری می‌طلبید، آنگاه که می‌خواست برای نابودی اهل ضلالت و نفاق به یاریش بشتابم، (اما کوتاهی کردم).

آری! اگر آن روز از راه جان، یاری و با او مواسات می‌نمودم، در روز قیامت به شرافتی بس بزرگ نائل می‌شدم.

این‌ جملات، اشعار سرودهٔ عُبیداللّه بن حر، بعد از واقعهٔ عاشوراست.

دستهٔ دوّم از خواصّ سال ۶۰ هجری، افرادی بودند که حقانیت امام را می‌دانستند اما یا دنیا پای یاریشان را بسته بود یا عدم بصیرت، پای یاریشان را لنگ کرده بود. البته اعتقاد این افراد به امام هم دارای شدت و ضعف بود. اما آنچه مهمّ است، نتیجهٔ کار است که چیزی جز حسرتِ بی‌فایده در پیشگاه خداوند برایشان نداشت.

آری! تاریخ پُر است از این دست عبرت‌ها... ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟!

آیا نتیجهٔ کار ما هم حسرت و پشیمانی است یا بصیرتِ یاریِ امام زمانمان را داریم و می‌توانیم گره‌ای از مشکلات ظهورش را باز کنیم؟ فرصت هست، امّا کم است...

 

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • دوشنبه ۸ شهریور ۰۰

کجای تاریخ ایستاده ایم؟ (2)

خواصّ منفی

«بُرِش اوّل»

قبیلهٔ مَذحج منتظر بودند. قرار بود کسی خبری از احوال هانی بیاورد.

- «حال هانی خوب است. آرام باشید! به دنبال زندگی خود بروید که او نزد امیر مورد احترام است...»

«بُرِش دوّم»

ای مسلمان‌ها این چه وضعی است؟ پس قوم من چه شدند؟ چرا برای نجات من نیامدند؟

شُرَیح قاضی گفت: «می‌‏خواستم بروم و از احوال هانی به مردم بگویم اما افسوس که جاسوس عبیدالله آنجا ایستاده بود و جرأت نکردم...»

اگر این اتفاق جور دیگری پیش می‌رفت و اگر شُرَیح قاضی واقعیت را به قبیلهٔ هانی می‌گفت، ممکن بود آن‌ها برای نجات هانی به دارالاماره حمله کنند و عبیدالله را بکشند. در این صورت قطعاً اتفاقات بعدی نیز به نحو دیگری رقم می‌خورد.

بیایید خودمان را در چنین موقعیتی تصور کنیم! آیا اگر ما در چنین شرایطی بودیم، حاضر می‌شدیم از دنیا و زرق‌و‌برق آن بگذریم و جان خود را به خطر بیندازیم؟

تاریخ کم از این قبیل خواصّ منفی به خودش ندیده است. مهم این است که ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟!

آیا می‌توانیم دنیا و آرزوها و اهداف کوچک و بزرگمان را در راه دفاع و حمایت از اماممان رها کنیم؟ آیا آمادگی انجام چنین کاری را داریم؟

 

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • يكشنبه ۷ شهریور ۰۰
امام صادق (علیه السلام) :
هر کس خوشحال می شود و دوست دارد که در شمار یاران حضرت مهدی باشد، باید سه ویژگی داشته باشد: منتظر بودن، با وَرَع بودن، اخلاق بزرگوارانه داشتن.
(ورع یعنی دوری از گناه، تقوا داشتن و دوری از مکروهات و شُبَهات)
طبقه بندی موضوعات
آرشیو مطالب