۴۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عکس نوشته ویژه ماه محرم» ثبت شده است

حقیقت حسین

554y

 

برای درک حقیقت حسین‌، گاهی باید سفر کرد. به ضیافت ناحیه مقدسه باید رفت و در آسمان نورانی دعایش، گشت‌وگذار کرد. در کوچه‌پس‌‌کوچه‌های فرازهایش ایستاد، تأمل کرد و در هوای معطر واژه‌هایش تنفس کرد.

و درست در همین نقطه از دعا، تمام‌قد ایستاد.

غیرت امام مهدی را به تماشا نشست و گوش فرا داد که چگونه به جدّش اباعبدالله عرض ارادت می‌کند: «اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و از یاری تو [در روز عاشورا] بازداشت، اینک من، هر آینه صبح و شام به یاد مصیبت‌های تو ندبه می‌کنم و به جای اشک، بر تو خون گریه می‌کنم».

 

ماه عزا آمد، صاحب عزا نمی‌آیی؟!

**اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج**

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • جمعه ۱۴ مرداد ۰۱

راه روشن است...

غدیر یعنی

اگر همه عالم راهشان را کج کردند، تو یکه و تنها، دست در دست امامت به سوی سعادت ابدی راهت را ادامه بده...

537y

امام حسین هویت ما

و امام مهدی هدف ما

 پس راه روشن است...

539y

 

**اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج**

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • جمعه ۷ مرداد ۰۱

هویَّت ما

استاد رائفی پور :

امام حسین به ما هویّت می‌دهد و امام مهدی به ما هدف می‌دهد. کسی که هدف و هویّت دارد، بُمب اتم نمی‌تواند نابودش کند.

[سخنرانی ضرورت طرح مباحث مهدوی، مشهد، آذر ۹۶]

 

101z

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • پنجشنبه ۱۵ مهر ۰۰

کجای تاریخ ایستاده‌ایم ؟ (15)

اربعین

«بُرِش اوّل»

عطیه عوفى مى‏‌گوید: «با جابر بن عبد اللّه به زیارت قبر حسین رفتیم و چون به کربلا رسیدیم جابر در کنار شطّ فرات، غسل کرد و پارچه‌ای همانند شخص مُحْرِم بر تن کرد و کیسه‌ای را گشود که بوی خوشی داشت و خود را معطّر کرد. هر گامى که بر مى‌داشت ذکر خدا مى‌گفت تا نزدیک قبر مقدّس رسید و به من گفت: «دستم را بر روى قبر بگذار!» و چون چنین کردم، بر روى قبر از هوش رفت.»

«بُرِش دوّم»

جابر را به ھوش آوردم، ناگهان جابر صدا زد: «آیا دوست، جواب دوست خود را نمی‌دھد؟» و سپس خودش جواب خود را داد، چگونه جواب مرا بدھی، در حالی که خون از رگ‌ھای گلویت بر سینه و شانه‌ات فروریخته و بین سر و بدنت جدایی افکنده است؟

گوش کن! هنوز صدای قدم‌های جابر در طول تاریخ شنیده می‌شود. صدای مسیری که هرچه برای خاموش کردنش تلاش کنند اما باز هم نمی‌توانند مانع رسیدن ندای حقّش به جهانیان شوند. تفاوتی ندارد که یک روز در این مسیر هم‌قدم جابر باشی و یا دلت را راهی سفر عشق کنی. فقط ببین کدام طرف تاریخ ایستاده‌ای؟! حسینی هستی یا...؟!

به راستی ما امروز کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟

در مسیر ظلم یا حق؟

 

170y

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • چهارشنبه ۱۴ مهر ۰۰

کجای تاریخ ایستاده‌ایم ؟ (14)

پایِ حسین بِمان

«بُرِش اوّل»

به خاطر وجود سربازان عُبیدالله مجبور بودند روزها پنهان شوند و شب‌ها حرکت کنند. بالأخره روز هفتم محرم بود که خود را به کربلا رساندند.

«بُرِش دوّم»

روز عاشورا زمانی که مُسلم بن عَوْسَجه زخمی بر روی زمین افتاده بود. امام حسین و حبیب بن مَظاهر به بالین او رفتند. بعد از صحبت امام حسین، حبیب به مسلم گفت: «اگر شهادتم نزدیک نبود، دوست داشتم به من وصیّت کنی تا حق دینی و خویشاوندی خود را ادا کرده باشم.» مسلم به امام اشاره کرد و به حبیب گفت: «تو را وصیت می‌کنم به این شخص... تا جان در بدن داری از او دفاع کن.»

قطعاً هرچه از یاران حسین مخصوصاً حبیب و مسلم بگوییم، اما باز هم نمی‌توانیم آن‌ها را به‌طور کامل توصیف کنیم. یارانی که همهٔ هستی خود را در راه حسین فدا کردند.

ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟

آیا می‌توانیم فدایی امام شویم و پایِ امام زمان بمانیم؟

 

63y

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • سه شنبه ۱۳ مهر ۰۰

دنیا و باقی ماندن در دنیا

نامه‌ای برای امام نوشت و در آن گفت: «با این وضع فرماندهان لشکرت می‌خواهی با من بجنگی؟ صَلاح تو این است که کناره‌گیری کنی و با من صُلح کنی و من هر شرطی که تو بگذاری می‌پذیرم.»

امام مجتبی بعد از دریافت نامه، در بین لشکری که از هم متلاشی شده بود، با همان حالت جراحت حاضر شدند و فرمودند: «مردم! من می‌دانم خودم به تنهایی چگونه خدا را عبادت کنم که از من راضی باشد. اگر ایستاده‌ام به‌خاطر شماست. معاویه دارد به چیزی دعوت می‌کند که نه خیر دنیا در آن هست و نه آخرت. اگر پیشنهاد او را بپذیریم می‌بینم آب و نانی که خدا برای شما مقدّر کرده را بچه‌هایتان از درب خانهٔ آن‌ها درخواست می‌کنند اما آن‌ها دریغ می‌کنند. اگر رضای خدا و مرگ با عزّت را ترجیح می‌دهید پیشنهاد او را نادیده بگیرید و به جنگ او بروید که جز شمشیر بین ما و او نباید باشد. اما اگر دنیا و باقی‌ماندن در دنیا را ترجیح می‌دهید پیشنهاد او را بپذیریم.»

اینجا بود که از جای جای لشکر به صراحت فریاد بلند شد: «دنیا و باقی ماندن در دنیا...» یعنی ما تو را نمی‌خواهیم؛ معاویه را می‌خواهیم. و اینجاست که امام صلح را می‌پذیرند.

اکنون نیز معاویه های زمان، برای به انزوا کشیدن منجی بشریت در تلاش هستند. ما برای تحقق ظهور منجی چه می‌کنیم؟! دنیا یا رضای خدا؟ کدام را انتخاب می‌کنیم؟

 

389y

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • دوشنبه ۱۲ مهر ۰۰

کجای تاریخ ایستاده‌ایم ؟ (13)

مایهٔ آرامش

«بُرِش اوّل»

همانطور که دستم را گرفته بود، گفت: «ای نافع آیا این راه را نمی‌گیری و بِرَوی؟ مابین این دو کوه را بگیر و جان خود را نجات بده.» به پایش افتادم و گفتم: «به خدا سوگند، تا زمانی که شمشیرم به کار آید هرگز از شما جدا نمی‌شوم.»

«بُرِش دوّم»

امام وارد خیمهٔ خواهرشان شدند و من درب خیمه منتظر امام بودم. اتفاقی صدای زینب را شنیدم که به امام فرمود: «ای برادر، آیا یارانت را آزموده‌ای؟» فوراً نزد حبیب رفتم و داستان را برای او تعریف کردم، حبیب گفت: «باید خیال بانوان حرم را از وفاداری خود آسوده کنیم.»

همهٔ یاران را نزد خیمه زینب جمع کردیم و حبیب با صدای بلند فریاد زد: «ای حرم رسول خدا، شمشیرهای جوانان و جوانمردان شما به غلاف نخواهد رفت تا این که گردن بدخواهان شما را بزند...» و در این هنگام بانوان حرم از خیمه‌هایشان با حالت گریان خارج شدند...

یاران حسین افرادی بودند که نه تنها با تمام وجود برای دفاع از حسین جنگیدند بلکه با تمام وجودشان تلاش کردند تا آب در دل اهل بیت تکان نخورد. نافع بن هلال از جملهٔ همین افراد بود.

ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟

آیا ما نیز مایهٔ‌ آرامش اماممان بوده‌ایم؟

 

41y

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • دوشنبه ۱۲ مهر ۰۰

کجای تاریخ ایستاده‌ایم ؟ (12)

آیا وفا کردم؟

«بُرِش اوّل»

نامه‌رسانِ پیامِ وفایِ کوفیان بود. نامه‌ای که در آن، مُسلِم از آمادگی کوفیان گفته بود و امام را به کوفه دعوت کرده بود و بعد از رساندن نامه همراه سپاه امام به سمت کوفه حرکت کرد.

«بُرِش دوّم»

شب عاشورا خطاب به امام گفت: «به خدا سوگند اگر کشته شوم، سپس زنده گردم، هفتاد مرتبه مرا بسوزانند و خاکستر مرا به باد دهند باز هم از شما دست بر نخواهم داشت.»

روز بعد هنگام نماز، خود را سِپَر امام قرار داد و بعد از نماز هنگامی که با بدنی پُر از تیر بر روی زمین افتاده بود، رو به او گفت:‌ «أَوَفَیْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ؟ آیا وفا کردم ای فرزند رسول خدا؟»

سعیدبن عبداللّه کسی بود که با سپر کردن تمامِ وجودش در مقابل تیرهای دشمنان از امامش دفاع کرد و در مقابل او شهید شد.

ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟

آیا ما نیز حاضریم تمام وجودمان را وقف امام کنیم و تیر‌های دشمن را به جان بخریم تا گَزَندی به اماممان نرسد؟!

 

36y

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)؛ گرافیک یاس (Graphic.yas@)

  • يكشنبه ۱۱ مهر ۰۰

کجای تاریخ ایستاده‌ایم ؟ (11)

بأَبی أَنتَ و أُمّی

«بُرِش اوّل»

به او خبر داده بودند که فرزندت در مرز رِی به اسارت گرفته شده است. بسیار ناراحت شد و گفت: «خداوندا! دوست نداشتم در زمان حیاتم، اسارت او را ببینم.»

«بُرِش دوّم»

خبر به گوش امام رسید، به او فرمودند: «ای بَشیر، بیعتم را از تو برداشتم. برو و فرزندت را نجات بده.» در پاسخ گفت: «ای فرزند رسول خدا! درندگان مرا زنده‌زنده بِدَرَند اگر تو را رها کنم.»

بشیر‌ بن‌ عمرو حَضرمی از کسانی بود که هرچند اجازهٔ رفتن به او داده شده بود اما شهادت در راه حسین را انتخاب کرد. شاید با خودش فکر کرده بود که می‌تواند اسارت فرزندش را تحمّل کند اما جدایی از حسین و اسارت فرزندان حسین را هرگز.

ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟

آیا ما نیز بِأَبی أَنتَ و أُمّی گفتن‌هایمان واقعی‌ است و می‌توانیم از عزیزانمان برای اماممان بگذریم؟

 

30y

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • شنبه ۱۰ مهر ۰۰

لبیک یا حسین

423y

 

جهان یک منجی می‌خواهد، منجی از جنس حسین...

 

**اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج**

 

منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)

  • جمعه ۹ مهر ۰۰
امام صادق (علیه السلام) :
هر کس خوشحال می شود و دوست دارد که در شمار یاران حضرت مهدی باشد، باید سه ویژگی داشته باشد: منتظر بودن، با وَرَع بودن، اخلاق بزرگوارانه داشتن.
(ورع یعنی دوری از گناه، تقوا داشتن و دوری از مکروهات و شُبَهات)
طبقه بندی موضوعات
آرشیو مطالب