{شبهه شناسی - شماره 26}
در پیام قبل گفتیم که پیامبر، آخرین حجّت الهی نیست و در ادامه قصد داریم به لزوم زنده بودن حجّت اشارهای داشته باشیم.
این فرض که خدا فقط تا دورهای خاص بر بندگانش حجّت فرستاده و سپس آنها را رها کرده، فرضی غلط است. زیرا اهمیّت و نقش اساسی رهبر و راهنما در ادامه زندگی و پیشرفت جامعه، موضوعی انکارناپذیر است. انسان همواره برای طی کردنِ راه حق به هدایت نیاز دارد و هدایت توسط حجّتها انجام میشود؛ چه این حجّت پیامبر باشد و چه غیر آن.
از طرفی، کتابهای آسمانی بدون وجود حجّتهای الهی دچار تحریف و تفسیرهای بیاساس میشوند تا آنجا که در اثر آن، مردم دچار شک، سردرگمی و اشتباه میشوند. پس باید همیشه انسانِ برگزیدهای در کنارِ کتابهای آسمانی، به عنوان مُفسّر و مُبیّن (روشنکننده) وجود داشته باشد.
امام صادق فرمودند: «از روزی که خدا آدم را آفرید، زمین را خالی از حجت خود نگذاشت، خواه ظاهر و آشکار، خواه غائب و پنهان.»*۱ همچنین قرآن میگوید هر امتی امامی دارد: «[یاد کن] از روزی که هر گروهی از مردم را با پیشوایشان میخوانیم...»*۲
و در روایت دیگری امام کاظم میفرمایند: «هرکس بدون امام بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است؛ امام زندهای که او را بشناسد...»*۳ پس اکنون باید امامی وجود داشته باشد که از او پیروی و اطاعت کنیم.
[۱- بحارالانوار، ج ۵۲، ص۹۲؛ 2- سوره اسراء، آیه ۷۱؛ 3. بحارالانوار، ج ۲۳، ص۹۲]
منبع : کانال مهدیاران (Mahdiaran@)